با افزایش علاقه بازدیدکنندگان به واقعیتهای اجتماعی و سیاسی مقاصد گردشگری محبوب جهان، برخی از راهنماهای محلی در حال تطبیق دادن خدمات خود با این رویکرد جدید هستند.
ماه مه گذشته برای اولین بار به آتن رسیدم، با رؤیای معماری مرمرین و خیابانهای خوشمنظره. اما وقتی به پترالونا، محله مرکزی محل اقامتم، رسیدم، با مغازههای خالی، پیادهروهای شکسته و ساختمانهای فروریخته و پوشیده از گرافیتی مواجه شدم.
هرچه بیشتر میگشتم، بیشتر برایم سؤال میشد که چرا بخشهایی از این شهر باستانی، به جای جذابیت کلاسیک، تصویری از زوال شهری را به نمایش گذاشتهاند.

یک تور معمولی در آکروپلیس احتمالاً پاسخی به سؤالاتم نمیداد. در بخش «تجربهها»ی Airbnb به دنبال گزینهای مرتبطتر گشتم و تور «پیادهروی اجتماعی و سیاسی آتن» را پیدا کردم. شعار تبلیغاتیاش این بود: «چگونه ‘گهواره دموکراسی’ به ‘نمونه شکستخورده اروپا’ تبدیل شد؟» من هم ثبتنام کردم.
راهنمای تور، ایزاک کابایرو سوئِی، یک دانشمند علوم سیاسی ۳۵ ساله اسپانیاییالاصل، را به همراه پنج شرکتکننده دیگر در نزدیکی میدان شلوغ اومونیا ملاقات کردم. آقای سوئِی، با موهای کوتاه و عینک، در ابتدا توضیح داد که آتن معاصر تقریباً هیچ وجه اشتراکی با یونان باستانِ ارسطو ندارد. این روزها، این شهر به آزمایشگاهی برای تقریباً تمام معضلات اجتماعی مهم پس از هزاره جدید تبدیل شده است: اعیاننشینی، نابرابری ثروت، بحران پناهندگان و مهاجران، و فرسودگی زیرساختها.

با فشاری که صنعت گردشگری بر مقاصد محبوبی مانند آتن، بوئنوس آیرس، مکزیکوسیتی و ریودوژانیرو وارد میکند، تجربیاتی مانند تور آقای سوئِی، بازدیدکنندگان کنجکاو را به خود جلب میکنند. این تورها نقطه مقابلی برای روایتهای سنتی گردشگری ارائه میدهند و راهی برای آشنایی با تنشهایی هستند که بر زندگی ساکنان واقعی این مکانها تأثیر میگذارد.
نگاهی گذرا به شهری نادیده
به مدت سه ساعت، آقای سوئِی ما را در بخشهایی از شهر گرداند که بیشتر مسافران نادیده میگیرند یا از آنها دوری میکنند؛ جایی که مدارس متروکه و آپارتمانهای کهنه در کنار هتلهای بلندمرتبه قرار داشتند و پاساژهای خالی، اقامتگاههای اجارهای را در خود پنهان کرده بودند.

او نمایی از دنیای آتنیهای عمدتاً نادیده گرفتهشده، از جمله مهاجران و ساکنان غیرقانونی، را به ما نشان داد. او این مکانها را به مسائلی مانند فساد، جابجایی فرهنگی و سیاست ربط داد و داستانهایی روشنگر از سازماندهیهای مردمی و کمکهای متقابل تعریف کرد.
این تور پیشفرضهای ذهنی مرا به هم ریخت و باعث شد آتن را آنگونه که بود تحسین کنم، نه آنطور که تصور میکردم. من تنها کسی نبودم که چنین حسی داشتم.
پیتر آلن، یک مهندس نرمافزار ۳۸ ساله از لیورپول که او نیز در این تور حضور داشت، گفت: «روایتهای سنتی گردشگری، ساکنان این مکانها را نادیده میگیرند، گویی که آنها اهمیتی ندارند و جای تعجب نیست که شهرهایی مانند آتن به همین دلیل برای یافتن هویتی مدرن با چالش مواجه شدهاند.»
آقای سوئِی گفت که آقای آلن، که میتوان او را یک کوچنشین دیجیتال توصیف کرد، در الگوی جمعیتشناختی معمول تور «پیادهروی اجتماعی و سیاسی آتن» قرار میگیرد: مسافران دائمی با گرایشهای چپ، که عمدتاً از شهرهای بزرگ میآیند. او توضیح داد: «استادان دانشگاه، افراد حوزههای علوم اجتماعی، سیاست، اقتصاد و همچنین تعداد زیادی از فعالان حوزه فناوری. حتی میتوانم بگویم که آنها عاشق برند پاتاگونیا هستند.»
آقای سوئِی که تورهایی مانند «درک بحران پناهندگان» و «پیادهروی تاریخ دگرباشان جنسی یونان» را نیز ارائه میدهد، اشاره کرد که بیشتر رزروها در لحظه آخر انجام میشوند. این نشان میدهد که گردشگران کنجکاو احتمالاً تنها پس از مواجهه با راهنمای رسمی بازدیدکنندگان «این آتن است» به دنبال تحلیل منحصربهفرد او میروند.

آقای سوئِی گفت: «هدف من این است که تصویری از آنچه در کشور میگذرد به شما ارائه دهم، و این چیزی نیست که هیئتهای گردشگری به آن علاقهمند باشند. من خودم را یک دانشمند علوم سیاسی میدانم و کاری که انجام میدهم شبیه به ساخت یک مستند است.» البته این یک کسبوکار نیز هست. تور من ۳۲ یورو، یا حدود ۳۷ دلار، هزینه داشت.
او با تشویق از بازخورد شرکتکنندگان، شرکتی به نام Planetwonk را تأسیس کرد تا تورهای مشابهی را به مقاصدی مانند بوئنوس آیرس، مانیل، مکزیکوسیتی و ریودوژانیرو بیاورد.
پوشش سفرهای تایمز. وقتی نویسندگان ما مقصدی را بررسی میکنند، خدمات رایگان یا با تخفیف را نمیپذیرند یا در بیشتر موارد، فاش نمیکنند که برای تایمز کار میکنند. ما میخواهیم تجربه آنها همان چیزی باشد که شما میتوانید انتظار داشته باشید. در اینجا اطلاعات بیشتری درباره استانداردها و رویههای ما وجود دارد.
فراتر از «تورهای تکیلا»
آقای سوئِی مرا با شریک خود در مکزیکوسیتی، گوستاوو سانچز، دانشجوی ۲۷ ساله کارشناسی ارشد تاریخ هنر، آشنا کرد. آقای سانچز سال گذشته وقتی به آگهی استخدام آقای سوئِی در لینکدین پاسخ داد، به عنوان یک راهنمای سنتی با مجوز فدرال کار میکرد و به قول خودش «تورهای تکیلا، بسیار ماریاچی و بسیار کلیشهای» برگزار میکرد. او در یک مصاحبه تلفنی گفت: «آن تورها سرگرمکنندهاند، اما اگر فقط آنها را برگزار کنیم، در حال عجیبوغریب جلوه دادن کشور هستیم. ما مشکلات را پنهان میکنیم.»
اخیراً با افزایش هزینه املاک و قیمت مواد غذایی به دلیل حضور گردشگران ثروتمند و کارکنان دورکار، تنشها در مکزیکوسیتی بالا گرفته و تابستان گذشته منجر به تظاهرات شد.

آقای سانچز که به تاریخ فساد و اعتراضات مکزیکوسیتی مسلط بود، با راهنمایی آقای سوئِی، «تور اجتماعی و سیاسی مکزیکوسیتی» (۳۴ یورو) را ایجاد کرد. آقای سانچز مهمانان خود را – که عمدتاً دانشجو، روزنامهنگار و کارکنان سازمانهای غیرانتفاعی هستند – به مکانهایی مانند لا مرسد، محلهای که بزرگترین بازار مکزیکوسیتی را در خود جای داده و با بیتوجهی دولت دستوپنجه نرم کرده است، و میدان تلاکسکواکه، محل زندان مخفی سابق که مخالفان در آن شکنجه میشدند و اکنون میزبان اردوگاه بزرگی از بیخانمانهاست، میبرد.
او با اشاره به اینکه تا جایی که میداند تنها راهنمای برگزارکننده این نوع تورها در شهر است، گفت: «راهنماهای دیگر معتقدند که نباید درباره اتفاقات بد اینجا صحبت کنیم. من فکر میکنم این کار غیراخلاقی است. من عاشق مکزیکوسیتی هستم. تاریخ آن را مطالعه کردهام. وقتی جایی را دوست دارید، میتوانید از آن انتقاد کنید، چون میخواهید تغییر کند.»
این نوع تورها جایگزینی برای گردشگری قابل پیشبینی و شلوغ مبتنی بر شبکههای اجتماعی ارائه میدهند، اما مدتها قبل از اینستاگرام و امثال آن وجود داشتهاند. خوان بروسا، هنرمند و نویسنده کاتالونیایی، در سال ۱۹۷۹ یک تور یکشبه «ضدگردشگری» در بارسلون برگزار کرد.
در سالهای اخیرتر، در پرتغال، برونو گومز در سال ۲۰۰۸، طی یک رکود اقتصادی دردناک، شرکت «We Hate Tourism Tours» (ما از تورهای گردشگری متنفریم) را راهاندازی کرد. آقای گومز که اسکیتباز و موجسوار بود، دوستانش را که به لیسبون میآمدند با ون خود میگرداند و به جای مقاصد محبوب، آنها را به مکانهای مورد علاقه شخصی خود میبرد و بذر شرکت کنونیاش را کاشت. امروزه او به همراه تیمی هشت نفره، تورهایی مانند «ما از بناهای دیدنی متنفریم» و «زندگی واقعی در حومه» را با قیمت پایه ۴۷ یورو برای هر نفر ارائه میدهد. آقای گومز و تیمش همچنان از مکانهای محبوبی مانند قلعه موروها در سینترا عبور میکنند و به جای آن به گزینههای کمتر شناختهشدهای که راهنماها انتخاب میکنند، میروند.
آقای گومز گفت: «من یک طراح و هنرمند هستم. همکارم روزنامهنگار است. یک مهندس داریم. یک موسیقیدان داریم. هیچکدام از ما واقعاً ربطی به گردشگری نداریم. ما فقط چیزی را که دوست داریم به اشتراک میگذاریم.»
فضایی برای «ضدگردشگری»
به نظر میرسد برگزارکنندگان تورهای سنتی در آتن و مکزیکوسیتی از این رقابت ناراضی نیستند. نمایندگان اپراتور غیرانتفاعی «This Is Athens» و «El Taco Club»، سرویسی در مکزیکوسیتی که ۸۰ راهنما را به کار گرفته و سالانه میزبان هزاران مهمان است، هر دو از واژه «مکمل» برای توصیف تجربه غیرسنتی این تورهای به اصطلاح ضدگردشگری استفاده کردند.
روح مشترک پشت این تجربیات، تمایل به ارائه برنامهای متفاوت است، اما رویکرد آنها در کسبوکار میتواند متفاوت باشد. در واقع، برخی از آنها اصلاً کسبوکار نیستند.
کایل کاجیهیرو، استاد مطالعات قومی در دانشگاه هاوایی، بیش از ۲۰ سال است که تورهای غیررسمی در اوآهو، عمدتاً برای دوستان و همکاران، برگزار میکند که حذف بومیان هاوایی توسط استعمار آمریکا و توسعه نظامی را به چالش میکشد. او این گشتوگذارها را «DeTours» مینامد.
دکتر کاجیهیرو هیچگونه بازاریابی برای DeTours انجام نمیدهد و هزینهای هم برای آنها دریافت نمیکند و این تورها واقعاً برای عموم مردم طراحی نشدهاند. در عوض، وقتی افراد علاقهمند با او تماس میگیرند، او آنها را ارزیابی میکند تا تعهدشان به مسائل بومیان هاوایی مانند حقوق زمین و حاکمیت غذایی را بسنجد. او میگوید DeTours یک فعالیت تجاری نیست، بلکه راهی برای ارتباط فعالان همفکر است.
او گفت: «من فکر میکنم بازاری برای جایگزینهایی وجود دارد که از نظر اخلاقی کمتر مشکلساز باشند و حتی ارزشهای خاصی را که مردم دارند، تأیید کنند. و نیاز به روایت داستانی متفاوت وجود دارد. اما من نگران این هستم که چگونه حتی نیتهای خوب نیز میتوانند به یک تجربه کالاییشده تبدیل شوند.»
مفهوم تورهای ضدگردشگری ممکن است متناقض به نظر برسد، اما به گفته آنو تارانث، عضو هیئت علمی دانشگاه واشنگتن و نویسنده کتاب «فراتر از سفرهای عذاب وجدان: سفر آگاهانه در دنیایی نابرابر»، پذیرش طیف کامل این تورها – از رویکرد گسترده آقای سوئِی تا انحصارگرایی استراتژیک دکتر کاجیهیرو – میتواند به ایجاد یک تغییر ضروری در عادات سفر کمک کند.
دکتر تارانث گفت: «ما باید در همه سطوح عمل کنیم. ضدگردشگری در تضاد با گردشگری نیست، بلکه تعریف ما از گردشگری باید گستردهتر شود.»
او افزود: «هیچکدام از اینها گفتگوهای سادهای نیستند، اما من میبینم که مردم میخواهند بفهمند ما کجا هستیم و چگونه به اینجا رسیدهایم و انجام کاری متفاوت به چه معناست.»
