تابستانی گرم و خورشید آگاه کنندهاش روی کتفانم میتابید، من از فرودگاه به سمت ازمیر راهیابی کردم. با هر گام، این شهر پر از تاریخ و فرهنگ، من را در مسیری جدید از خودش جذب میکرد.
از اولین لحظات، ازمیر با پیچیدگی تاریخی و معماری زیبای خود، قلب من را فتنه کرد. خیابانهای پرپیچ و خم، پر از بازارها و کافههایی بودند که بوی قهوه و غذاهای محلی به گوشم میرسید. تنوع فرهنگی این شهر بزرگ، با همزیستی اسلام و میراث یونان باعث شگفتی و تعجب من شد.
یکی از جاذبههای بزرگ ازمیر، کاستل کادیکالیون بود. این قلعه با دیوارهای سنگیاش از بالا به خلیج ازمیر نگاه میکرد و من را در داستانهای قدیمی یونان با خود میبرد. چشمانداز آبی آب و آسمان در هم آغوش گرفته بودند و من احساس میکردم که زمان به گذشته بازگشته و من در جریان رازهای افسانهها قرار گرفتهام.
در غروب هنگام، بندر کوچک سراتکوی ازمیر، با کشتیهای رنگارنگ و تندرستان شور و نشاط خود، زیبایی فراموششده یک بندر دریایی را به من نشان داد. سفرهای قایقی از اینجا شروع شده و من با دلخوشی به دریا میپیوستم.
برخوردهای با مردم صمیمی ازمیر، همیشه یک لبخند داشتند و با خوشحالی به جوانب تاریخی شهرشان اشاره میکردند. هر کدام از این دیدارها، یک صفحه جدید از ازمیر را به من نشان میدادند.
در پایان سفرم، ازمیر به یادگاری خوب برایم خواهد ماند؛ شهری پیچیده و زیبا که با هر زاویه نگاه، داستانی جدید از خودش برایم باز میکند.
👈 همچنین بخوانید: دیدنی های ازمیر
گمانهزنی در خیابانهای بافت تاریخی
روز اول:
صبح زود از هتل خود خارج شدم و وارد بافت تاریخی ازمیر شدم. خیابانهایی که در آنها هر قدمی گام میزنید، به شما احساس میدانید که در یک گمانهزنی تاریخی شرکت کردهاید. عناصر معماری یونانی و ترکیب آن با نماهای معاصر، هر کدام نشانههایی از زندگی مدرن و قدمت دارند.
ابتدا به بازار تاریخی، کیزلار بازاری، رفتم. این بازار زیبا پر از فروشگاهها و کافههای محلی بود. از غنیمتهای محلی چرمی گرفته تا عطرهای محلی، هر کجا که نگاه کردم، یک داستان جذاب را در خود نهفته دیدم.
با دلخوشی از بازار خارج شدم و به کاستل کادیکالیون رفتم. از بالای دیوارهای سنگی این قلعه، چشمانداز شهر و دریا به چشمانم پیش آمد. در اینجا، با تماشای نمایشگاهی از تاریخ ازمیر، به داستانهای قدیمی این شهر گوش دادم.
در بعدازظهر، به سواحل آتشگاه آلاتینا رفتم. با سفرهای قایقی در آبهای آبی و صاف، ازمیر را از زاویههای جدید دیدم و زیر امواج لذتی عجیب از زندگی دریایی چشیدم.
در پایان روز، در یک رستوران سنتی از غذاهای محلی لذت بردم و با ذائقههای متنوع و خوشمزه، روز اول سفرم را به پایان رساندم.
پیادهروی در پارک کوئیراز
روز دوم:
صبح زود از خواب بلند شدم و این بار تصمیم گرفتم که زیباییهای طبیعتی ازمیر را بشناسم. به سمت پارک کوئیراز درخشان حرکت کردم. این پارک با باغها، تنوع گیاهی و تالارهای باستانی، یک مکان ایدهآل برای پیادهروی بود.
در این پارک، به خوشآب و هوای صبح آرام بوده و در کنار فونت ها و باغها، گشت زنی کردم. تاریخ گیاهان و اشجار اطراف به من نشان داد که ازمیر به عنوان یکی از نقاط مهم زیستبوم در این ناحیه، چقدر ارزشمند است.
بعد از پیادهروی آرام در پارک، به موزه تاریخ طبیعی ازمیر رفتم. این موزه با نمونههای جذاب از جانوران محلی، گیاهان و سنگهای نفیس، داستان طبیعت و تکامل منطقه را به من گوشزد کرد.
در بعدازظهر، به معبد هفت خلیج رفتم. این معبد با آراستگیهای خیرهکننده و چشمانداز فراگیر خلیج ازمیر، به من احساس ارتباط با معنویات و باورهای محلی را القا کرد.
در شام، به یک رستوران در خیابانهای تاریخی بازگشتم و از غذاهای محلی دیگر لذت بردم. با تجربههای طبیعی و تاریخی این روز، ازمیر به یک گنجینه زیبا و متنوع از خاطرات برایم تبدیل شد.
پسرفت خورشید در ساحل شهرکوی
روز آخر:
صبح خورشیدی در ازمیر، مرا به ساحل شهرکوی کشاند. این ساحل طلایی با دریایی آرام و خاکهای نرم، مکانی فوقالعاده برای گذراندن وقت صبحگاهی بود. با پاهای برهنه در ساحل قدم زدم و احساس لطافت شنهای گرم را به پاهایم تجربه کردم.
سپس به بازار کیف کوی رفتم، جایی که صداهای فروشندگان و رنگارنگی از هر طرف به گوشم میرسید. خرید از این بازار محلی، یک تجربه اشتراکی و دیدنی بود. از فرشهای دستبافته گرفته تا آبلیموهای محلی، هر آنچه که در این بازار میدیدم، یک قطعه از جادوی ازمیر بود.
در ادامه، به موزه هنر معاصر آرتیوم سرزدم. آثار هنرمندان محلی و بینالمللی اینجا، چشمانم را به دنیای هنر معاصر باز کردند و من را به تفکر و تأمل در زمینههای مختلف هنر و فرهنگ دعوت کردند.
در غروب، به یکی از کافههای ساحلی نشستم تا نغمههای زنده موسیقی و لذتبردن از منظرههای فوقالعاده ساحلی را تجربه کنم. با غروب آفتاب در ساحل شهرکوی، ازمیر از لحظات زیبا و شگفتانگیز خود به من یادآوری کرد.
شب در خیابانهای پر جنب و جوش ازمیر پایان یافت. با خاطرات زیبا و تجربیات متنوع این سه روز، از ازمیر خداحافظ گفتم و با دل پر از خاطرات به خانه بازگشتم.
تذکر مهم: محتوای ارائه شده در قسمت تجربیات کاربران و سفرنامهها، توسط کاربران و خوانندگان محترم تریپ لایک نوشته شده و ما هیچگونه دخل و تصرفی را در آنها به عمل نیاوردهایم. با توجه اینکه سلایق افراد عموما با یکدیگر متفاوت است، هر فردی پارامترها و معیارهای خاص خود را برای تعریف یک تجربه سفر خوب یا بد دارد. لذا پیشنهاد تریپ لایک این است که اینگونه مطالب را صرفا به دید یک راهنمای کمکی مطالعه کنید و چنانچه قصد سفر به مقصد مورد نظر را دارید، حتما از کارشناسان و مشاوران خبره استفاده بفرمایید. همچنین شما هم اگر تمایل دارید تجربه خود را با ما و سایر خوانندگان به اشتراک بگذارید، میتوانید به بخش سفرنامه من مراجعه بفرمایید.