سفرم به استانبول، همواره در ذهنم به عنوان یک تجربه فراموشناپذیر باقی خواهد ماند. این شهر تاریخی که در اوج تلاقی فرهنگها و دینها واقع شده است، هر گامی که بر میداشتم، مرا در داستان بیپایان تاریخ محلی فرهنگی قدیمی تاریخی گمراه میکرد.
در ابتدا، نازکههای معماری باستانی شهر به چشمانم خورشید تابید. گشتن در بازارهای پرشور و گریه فروشندگان، همچون یک سفر در زمان، مرا به دنیایی از آداب و رسوم گذشته میبرد. با گامهایی بیتوقف در کنار کاخهای با شکوه، چشمانم به حسینهها و مساجد بلند پرید.
نظر من در مورد استانبول، از توأم شگفتآور طبیعت و جلوههای تاریخی به وجود آمد. از یک سو، بوسفور، با آبهای آبیآبی که شهر را به دو نیمه تقسیم میکند و از سوی دیگر، زیبایی ترکیبی از مساجد، کاخها و بازارها. هر کدام از این مکانها، شاهکاری از هنر و تاریخ بوده و هر نقطه را با داستانی تازه از تاریخ و فرهنگ آشنا میکرد.
در طول سفرم، آدمهای مهربان و خونگرم شهر، آشپزی لذیذ و شبهای پر رنگ استانبول، همه به تجربهام افزودند. شبهایی که با نورهای شهر به یک آتشبازی برای چشمانم تبدیل میشد و آهنگهای محلی در گوشانم، قلبم را پر از شادی میکردند.
به عنوان یک توریست، استانبول برایم جایی بود که همه حواسم را به خود جلب کرد. این سفر به تاریخ و فرهنگ، مرا به یک داستاننویس تازه تبدیل کرد و خاطراتی خالد در ذهنم گذاشت.
👈 همچنین بخوانید: دیدنی های استانبول
آغاز ماجرا: در سرزمین بازارها و بوی تاریخ
روز اول سفرم به استانبول، همانند ورود به یک داستان خیالی بود. صبح زود از هتل خود خارج شدم و به سمت بازار گران با دستهای باز انداختم. با تابلوهای رنگارنگ و بوی ادویهها در هوا، احساس میکردم که وارد دنیایی از رنگ و بوی تاریخی شدهام.
اولین تجربه من، بازارهای گران بود. از بازارهای معروف گران با آن همه چیز از فرش و تابلو گرهبافی تا اجناس دست ساز محلی. در طی این گشت، با مردمان مهربان شهر آشنا شدم که هرکدام داستانی از تاریخ و فرهنگ خود را با افتخار بازگو میکردند.
بعد از بازار گران، به سمت مسجد آبی حرکت کردم. این معلم زیبا با کاشیهای آبی آسمانی، دلم را با آرامش پر کرد. با ورود به مسجد و نگاه به گنبد زیبای آن، احساس کردم که در دنیای دیگری قدم میگذارم.
در ادامه روز، به کاخ توپکاپی سفر کردم و در محوطههای آن گشت زدم. چشم اندازهای اطراف کاخ و افسانههایی که راجع به آن شنیدم، این مکان را به یک مجسمه زنده از تاریخ تبدیل کردند.
روز اولم در استانبول با پایانی غروبی در کنار بوسفور به پایان رسید. گشتن در سواحل این آبراه مهم، با نمای شهر شبنمی و نورهای شهر، عظمت و جلال استانبول را در شب به من نشان داد.
بین آسمان و زمین: پرواز بر فراز استانبول
روز دوم در استانبول، ماجرایی از زیباییهای شهر در آسمان و زمین آغاز شد. صبح زود به برج گلها رفتم و از ارتفاعات آن، نگاهی دوامآور به سفرم در استانبول داشتم. تماشای منظرههای بازارها، مساجد و بوسفور از این بلندایی، تصویری فراتر از زیبایی بود.
سپس به موزهی آیا صوفیا رفتم. این موزه که قبلاً مسجد بوده و حالا به عنوان موزهای تاریخی شناخته میشود، دیوارهایی از هنر و فرهنگ را پوشانده بود. تماشای آثار هنری و آثار باستانی از مختلف دورهها، تاریخ شهر را برام تجلیل از هنر و دانش انسان نشان داد.
بعد از آن به مسجد سلطان احمد رفتم و در محوطه آن قدمزنی کردم. تماشای آبنمای زیبا و آثار باستانی معنویت خاصی به سفرم افزود. اینجا نه تنها یک مکان مذهبی بلکه یک قطعه هنر و زیبایی بینظیر بود.
در ادامه روز، به کاخ تاپکاپی رفتم. این کاخ با باغهای خیرهکننده و آثار هنری فراوان، یک دیگر از جاذبههای استانبول بود. گردش در اتاقها و حفظههای کاخ، من را به داستانهای دوران امپراطوران عظیم ترکیه برگرداند.
روز دومم با نشیمن در یکی از کافههای ساحلی بوسفور به پایان رسید. نشستن در آنجا با دلنشینی زیادی همراه بود و نور آفتاب غروب را بر آبراه به یک نقاشی طبیعت تبدیل کرد.
روز آخر: پایان با شکوه در آغوش تاریخ و فرهنگ
روز سوم سفرم به استانبول، آغاز شد با بازدید از موزه تاریخی توپکاپی، جایی که جواهرات تاریخ ترکیه به چشم میخورد. موزه با نمایشگاههایی از آثار باستانی، شما را به دنیایی از رازها و اسرار تاریخی میکشاند. تاریخ در هر قطعه از این موزه زنده میشد و من از آن به عنوان یک سفر در زمان بهرهمند شدم.
سپس به تکیه سلطان احمد، یکی از تکیههای باستانی استانبول، سفر کردم. اینجا هوایی از قدمت و سکوت تاریخی داشت و با گشوده شدن در به دنیایی از رازهای مخفی و گذشته فرهنگی وارد شدم.
در ادامه، به مسجد سلطان احمد رفتم و با تماشای آثار هنری و معماری زیبای آن، آخرین نفسهای سفرم را در آغوش تاریخ و فرهنگ استانبول گذاشتم. در حالی که از بالا به شهر نگاه میکردم، تمام آن چیزهایی که در این سه روز دیده بودم به یاد آمدند.
روز آخرم را با یک سوار بر قایق در بوسفور به پایان رساندم. سفر در آبهای این راه آبی زیبا، با دیدن دو ساحل استانبول و تماشای آسمان آبی به یک خاتمه فوقالعاده تبدیل شد.
تذکر مهم: محتوای ارائه شده در قسمت تجربیات کاربران و سفرنامهها، توسط کاربران و خوانندگان محترم تریپ لایک نوشته شده و ما هیچگونه دخل و تصرفی را در آنها به عمل نیاوردهایم. با توجه اینکه سلایق افراد عموما با یکدیگر متفاوت است، هر فردی پارامترها و معیارهای خاص خود را برای تعریف یک تجربه سفر خوب یا بد دارد. لذا پیشنهاد تریپ لایک این است که اینگونه مطالب را صرفا به دید یک راهنمای کمکی مطالعه کنید و چنانچه قصد سفر به مقصد مورد نظر را دارید، حتما از کارشناسان و مشاوران خبره استفاده بفرمایید. همچنین شما هم اگر تمایل دارید تجربه خود را با ما و سایر خوانندگان به اشتراک بگذارید، میتوانید به بخش سفرنامه من مراجعه بفرمایید.