به استانبول رفتن یک تجربه فوقالعاده و جذاب برای من بود. اولین چیزی که به چشم میخورد، زیبایی هنرمندانهی معماری شهر بود. خیابانها و کوچههای پرتحرک پر از ساختمانهای تاریخی، مساجد با آرامش فراوان و بازارهای پرانرژی، همه چیز را برایم جذاب کرد.
در هر گامی که برمیداشتم، احساس میکردم که به دنیایی متفاوت و پراز زندگی و فرهنگ وارد شدهام. بازارهای چینیها، با ترکیب رنگها و عطرهای مختلف، حس زندگی روزمره در استانبول را به زیبایی نمایان میکردند.
یکی از تجربههای خاص من، بازدید از مسجد سلیمانیه بود. این مسجد با آراستگی و زیبایی فراتر از تصور من بود. وقتی در داخل این مکان مقدس قرار گرفتم و سکونتی بینظیر را احساس کردم، تجربهی معنوی و عمیقی را طی کردم.
غذاهای محلی هم یکی از قسمتهای لذتبخش سفرم بودند. آشها، کبابها و دسرهای ترکیه از هر لحاظ لذتبخش بودند. در یکی از رستورانهای سنتی، که در یک کنار خیابان کوچک قرار گرفته بود، غذاهای ترکیه را با آهنگ محلی و مهماننوازی زندگی کردم.
استانبول به شدت گنجینهای از تاریخ و فرهنگ است و تجربهی سفر به این شهر را به عنوان یک فرصت برای غوطهور شدن در دنیای متنوع و فراوان ارزیابی میکنم.
👈 همچنین بخوانید: دیدنی های استانبول
روز اول: غوطهور شدن در تاریخ و فرهنگ استانبول
صبح زود از هتل خارج شدم و به سوی بازارهای تاریخی رفتم. بازارهای گران بزرگ، آراسته به رنگها و بوهای مختلف، همه جا را به زیبایی پر کرده بودند. اولین تجربهی خریدم از بازار گران به خاطر مجموعهای از عطرهای محلی و هنرهای دستی ترکیه بود.
سپس به سمت مسجد سلطانآحمد حرکت کردم. این مسجد تاریخی با آرامش فراوان و معماری زیبا، من را در دنیای فرهنگ و معنویت ترکیه غرق کرد. در آنجا برخورداری از آرامش و احترام به فرهنگ مذهبی ترکیه را به شدت احساس کردم.
پس از ظهر به موزه آیاسوفیا رفتم. موزهای که در گذشته مسجد بوده و حالا به عنوان یکی از مهمترین موزههای تاریخی استانبول شناخته میشود. آثار هنری و تاریخی این موزه، حس عمیقی از تجربه تاریخی برایم به وجود آورد.
در شام به یک رستوران محلی رفتم و غذاهای ترکیه را به همراه موسیقی محلی تجربه کردم. با افراز و نزول لحظات این شهر جذاب، روز اول سفرم را به ختم رساندم.
روز دوم: درآمد به دنیای باستانی با قلعه توپکاپی
صبح زود از هتل خارج شدم و به سمت قلعه توپکاپی حرکت کردم. این قلعه تاریخی در کنار دریای مرمره و با چشماندازی فوقالعاده از شهر استانبول و دریای مرمره واقع شده بود. پیادهرویی در اطراف دیوارهای قلعه و دیدن چشمانداز آسمانی شهر، شروعی پرهیجان به روز دوم سفرم بود.
بعد از ظهر به موزه توپکاپی رفتم که در داخل قلعه قرار داشت. این موزه شامل اشیاء باستانی، اسلحه تاریخی و نمونههای هنری بسیاری از دورانهای گذشته بود. با مشاهده این نمونهها، تجربهای غنی از تاریخ و فرهنگ باستانی ترکیه را درک کردم.
سپس به مسجد آب آیاسوفیا رفتم، که در دوران باستان به عنوان کلیسایی مسیحی شناخته میشده و بعداً به مسجد تبدیل شده است. زیبایی و شگفتی معماری این مسجد، تاریخی را با زندگی معاصر ترکیه به تناسب آورده بود.
شب را در یکی از رستورانهای ساحلی سپری کردم، جایی که با صدای آب دریا و نورهای شهر، شبانهروزی فوقالعاده استانبول را تجربه کردم.
روز سوم: در میان آتش و آب با بازدید از حمامهای تاریخی
صبح را با یک قدمزنی در بازار کاپالی گلچین کردم. این بازار شلوغ و پر از جنبههای مختلف فرهنگی بود. با خرید از مغازههای زیبا و متنوع، نه تنها خرید کردم بلکه با مردمان مهربان ترکیه نیز آشنا شدم.
بعد از ظهر به حمام سلطانهی احمد رفتم، یک حمام تاریخی و زیبا که به دوران عثمانی بازمیگردد. تجربهٔ آبگرمی در این مکان سنتی، یک لحظهی استراحت و آرامش فوقالعاده را برایم به ارمغان آورد.
سپس به موزه کاپالی قصر رفتم که در آن اشیاء باستانی و هنرهای دستی از دوران عثمانی به نمایش گذاشته شده بودند. این موزه در یکی از قصرهای تاریخی استانبول قرار داشت و تنوع فرهنگی این شهر را به نمایش گذاشت.
در شب به منطقهٔ تقسیم رفتم، جایی که رستورانها، کافهها و فروشگاهها تا شبانهروز باز بودند. با نشستن در یک کافهٔ سنتی و تماشای زندگی شبانه استانبول، روز سوم سفرم را به پایان رساندم.
روز چهارم: پیمایش بسیارفرهنگترین مناطق شهر با قدمزنی در خیابانهای قدیمی
صبح را با یک قهوه ترکیهای در یک کافهٔ سنتی در خیابانهای کاپالی شروع کردم. با تماشای گردشگران و مردم محلی، احساس کردم که جزء زندگی این شهر شدهام.
سپس به خیابانهای قدیمی شهر، مثل خیابان دیوان یولو و خیابان استقال، رفتم. این خیابانها پر از فروشگاهها، کافهها و رستورانهای سنتی بودند. با پیشروی در این خیابانها، زندگی روزمره استانبولیها و فرهنگ آنها را به دقت تر بررسی کردم.
در ادامه، به مسجد بلو رفتم که یکی از مساجد زیبای استانبول است. با ورود به این مکان مقدس، احساس معنویت و آرامش در کنار زیبایی معماری این مسجد، تجربه جالبی برایم بود.
در بعدازظهر به کاخ توپکاپی رفتم و باغهای آن را گشتم. تاریخچه این کاخ و زیبایی باغهای آن نشاندهندهی اهمیت فرهنگی و تاریخی استانبول بود.
شب را با یک گشت در کنار دریای مرمره و تماشای چشمانداز شهر در پل گالاتا به پایان بردم.
روز پنجم: خداحافظی با استانبول با سفر به آسیا و آخرین خریدهای خاطرهانگیز
صبح زود به سوی کوپروس چایر رفتم، یکی از مناطق زیبای آسیایی استانبول. با استفاده از قایق، رودخانهٔ بوسفور را عبور کردم و چشم انداز دیدنی شهر از سوی دیگر را تجربه کردم. نگاه به منظرهٔ شهر از آب، تصویری جدید از زیبایی استانبول را به من نشان داد.
بعد از آن به بازار کادیکوی رفتم، یک بازار معروف در آسیا. این بازار پر از فروشگاهها و کافههای محلی بود و خرید کردن از اینجا تجربهای جذاب از زندگی بازاری استانبولیها بود.
سپس به طرف میدان تقسیم رفتم و در یک کافهٔ محلی، اختتامیهٔ سفرم را با یک فنجان قهوه ترکیهای کردم. تا آخرین لحظه، احساس خوشحالی و حس خوبی از این شهر فوقالعاده باقی ماند.
تذکر مهم: محتوای ارائه شده در قسمت تجربیات کاربران و سفرنامهها، توسط کاربران و خوانندگان محترم تریپ لایک نوشته شده و ما هیچگونه دخل و تصرفی را در آنها به عمل نیاوردهایم. با توجه اینکه سلایق افراد عموما با یکدیگر متفاوت است، هر فردی پارامترها و معیارهای خاص خود را برای تعریف یک تجربه سفر خوب یا بد دارد. لذا پیشنهاد تریپ لایک این است که اینگونه مطالب را صرفا به دید یک راهنمای کمکی مطالعه کنید و چنانچه قصد سفر به مقصد مورد نظر را دارید، حتما از کارشناسان و مشاوران خبره استفاده بفرمایید. همچنین شما هم اگر تمایل دارید تجربه خود را با ما و سایر خوانندگان به اشتراک بگذارید، میتوانید به بخش سفرنامه من مراجعه بفرمایید.