ماجراجوییهای دلهرهآور با دوستدار گربههای بزرگ، سباستین کنرکنشت

سباستین کنرکنشت
سباستین کنرکنشت یک عکاس حیاتوحش و حفاظت است که بهخصوص بر گربههای بزرگ تمرکز دارد. آثار او در فهرست نامزدهای جایزه عکاس سال حیاتوحش قرار گرفت و در مجلات بیبیسی وايلدلايف، اسکاتسونیان، نیویورک تایمز و واشنگتن پست به چاپ رسید.
- «یک ساعت و نیم در آب یخزده غوطهور شدم، فقط سرم نشان داده میشد.» عکاس حیاتوحش ماجراجوییهای خود را در بالای دایرهالقطبی به اشتراک میگذارد
- «ما برای عبور یک گروه از فیلها از راه متوقف شدیم. یک نر بزرگ تصمیم گرفت ما را دوست نداشته باشد.»
شغل خود را چگونه شروع کردید؟
حیاتوحش همیشه اشتیاق من بوده است. اولین پروژهٔ عکاسی من در میانهٔ بیستسالگیام، دربارهٔ ۱۱ گونهٔ در خطر در شمال کالیفرنیا بود؛ از سمندرهای ببر تا ساستهای دریایی، و در سال ۲۰۱۱ در موزهٔ تاریخ طبیعی سانتاکروز به یک نمایشگاه منتهی شد. وقتی به این پی بردم که عکاسی چهقدر میتواند برای حفاظت قدرتمند باشد، تصمیم گرفتم این مسیر را بهعنوان شغل خود دنبال کنم.
کدام یک از تصاویر شما برایتان مهمترین است و چرا؟
عکسی که در سال ۲۰۱۴ از گربهٔ خلیج بورنئوی وحشی گرفتم. احتمالاً این کمتحقیقترین گربهٔ وحشی جهان است – ما بهتازگی تقریباً چیزی دربارهٔ بومشناسیاش میدانیم. تصویر من در سراسر جهان منتشر شد و کمکهای مالی فراوانی جذب کرد. این همچنان منبع افتخار من است.
بهیادماندنیترین پروژهٔ عکاسی شما چه بود؟
عکاسی از پلنگهای برفی در قرقیزستان تجربهای شگفتانگیز بود. برای رسیدن به اردوگاه پایه، چهار ساعت سوار بر اسب بودیم. به مدت پنج هفته در چادری زیر دمای زیر صفر خوابیدم. هر روز بین ۶ تا ۱۲ کیلومتر پیادهروی میکردم تا دوربینهای SLR را نصب و بررسی کنم و بهدنبال این گربهٔ نایاب بگردم. کار سختی بود اما وقتی اولین پلنگ برفی را دیدم، چند فریم گرفتم و شروع به گریه کردم.
بهیادماندنیترین تجربهٔ شما با حیاتوحش چه بوده است؟
در حدود ۱۹ یا ۲۰ سالگی، زمانی که بهدست داشتن مهارت پیدا کردن یا عکاسی از حیوانات تازه بود، بهطور اتفاقی با یک گربهوحشی ماده و یک بچهگربهاش دیدار کردم. بهنحوی که با وجود سادهدلیام، او مرا پذیرفت. او در کنار من شکار میکرد و چند متر دورتر میخوابید. نمیدانم چه کاری کردهام تا شایستهٔ اعتماد او شوم، اما این خاطرهای است که برایم ارزشمند است.
آیا تجربهٔ نزدیک شدن به خطر خاصی داشتهاید؟
ترسناکترین تجربه، فیل جنگلی در جنگلهای اوگاندا بود. من همراه یک زیستشناس در حال نصب دوربین تله بودیم که صدای شیپور را شنیدیم. یک نر فیل شتابگیری کرد و هر درختی را در مسیرش رنده کرد. ما با عجله دویدیم و در میان تمام تاکها و نهالهای کوچک گیر کردیم. فیل بهسرعت بهما نزدیک شد؛ ده متر، پنج متر، دو متر.
بدون درنگ، من و زیستشناس به مسیرهای متفاوتی رفتیم. فیل ایستاد، به دوربین تله بازگشت و بخشهایی از آن را نابود کرد. ما زنده بودیم و این مهمترین چیز بود، اما من چهار هفتهٔ دیگر در جنگل بودم و تمام این زمان در وحشت بودم.
آیا شکستهای بزرگی داشتهاید؟
تعداد شکستها بیش از حد برای شمارش است. اخیراً از یک مخفیگاه در بوتسوانا عکاسی میکردم. در آخرین روز، چند شیر در هنگام غروب ظاهر شدند. نور زیبا بود و من خوشحال شدم. اما همان روز، در حین آمادهسازی تجهیزات برای عکاسی شبانه، بهتصادف کارت SD را که تمام عکسهای شیرها را داشت، فرمت کردم. اکنون میتوانم به آن بخندم اما هنوز دردناک است.
کدام گونه در صدر فهرست هدفهای شما قرار دارد؟
گربههای شنی در مراکش – همان گونهای که در حال حاضر در حال عکاسی از آنها هستم. چالشهای زیادی وجود دارد، از جمله مینهای زمینی، که این وضعیت را پیچیده میکند. هنوز گربهای ندیدهام اما امیدهایم زیاد است.
بدترین ناراحتی که بهنام عکاسی تحمل کردهاید چه بوده است؟
در بورنئو کرمهای هوکورم از پایم سوراخ میکردند، در تایلند آپاندیسیت داشتم، نیش عقرب و هزارپا، شپش زیر پوست، و صدها کنه و لیشکر به بدنم چسبیده بودند. علاوه بر این، در هند داغزدگی و در رشتهکوههای آندس بیماری ارتفاعی داشتم.
کدام گونه بیشترین علاقهٔ شما را به خود جلب کرده است؟
عکاسی از پومایها (کوجیهای آمریکایی) فوقالعاده خاص است. بودن روی پا با یک شکارچی که میتواند به راحتی تو را بکشید اما حضور تو را نادیده میگیرد، حیرتانگیز است. ما اغلب گربههای وحشی را تنها میپنداریم، اما صرف صدها ساعت با پومایها نشان داد که دینامیکهای اجتماعی آنها بسیار پیچیدهتر است. بهعنوان مثال، یک بار شاهد بودم که یک بچه پومای از کنار مادرش جدا شده و ساعتها با مادهای غیر متعلق به او سفر میکند.
نکاتی برای عکاسان نوپا دارید؟
از آن چیزی که به آن علاقهمندید عکاسی کنید. لذت ببرید و حیاتوحش را در اولویت قرار دهید. این نکته در عکسهای شما مشهود خواهد بود.
آثار سباستین را در pumapix.com ببینید.
- «ما برای عبور یک قطيع فیل از جاده متوقف شدیم. یک نر بزرگ تصمیم گرفت ما را دوست نداشته باشد.»
- «صدای حرکتی در بوتهها شنیدیم و دو چشم بزرگ دیدیم. بوی جگوار قویتر شد.» عکاس حیاتوحش تجربهٔ شگفتانگیزی را به اشتراک میگذارد
- «ساعات طولانی را صرف کشیدن آنها از انگشتان پایم کردم.» عکاس حیاتوحش بهتصادف به لانهٔ عظیم «تیک فلفلی» در کنیا برخورد کرد
- «یک سال در جنگل کنگو دوربینهای تلهای نصب کردم. اینها بهترین عکسهایم هستند.»
تصویر برتر: خودنگاره در حین مأموریت در زامبیا
