توسط مورین اوهر

در مسیر یک شگفتی باستانی






پنیسلس کوهستانی بودروم بر فراز دریای آبی زنده اژهای قرار دارد؛ قلهاش سرسبز و جنگلی است و در دامنههای آن خانهها و هتلهای سفید با سقفهای صاف چینچین شدهاند.
در سواحل شمالی اختصاصی این شبهجزیره، قایقهای سوپر یاخت میان ویلاها و هتلهای فوقلوکس خلیج بهشت آرام میزنند. در شهر بودروم، در ساحل جنوبی، قایقهای سنتی گولِت سواحل را پر کردهاند و آمادهاند تا گردشگران را به سفربحرانی ببرند.
امروزه، اینجاست که نخبگان استانبول برای آرامش، مهمانی یا تجمل میآیند؛ و مسافران بینالمللی برای آفتاب و دریا به این منطقه میآیند.
آنها به هیچوجه اولین افراد متمول نیستند که اثر خود را اینجا گذاشتهاند. از لِگِلِسها تا میسنیان، از رومیان تا بیزانطینیان، تمدنهای متعددی بر این شبهجزیره پدیدار و سقوط کردند و گنجینههای باستانشناسی را به جای گذاشتند.
بزرگترین آنها، که حدود سال ۳۵۰ پیش از میلاد بر فراز تپهای که امروز شهر بودروم را مینگهدارد ساخته شد، آرامگاه هلکارناس بود؛ یکی از عجایب هفتگانه جهان باستان. این بنای شگفتانگیز بهویژه بهدلیل اینکه حاصل یک ازدواج خونی بود، بیشتر جذابیت داشت.
امروزه از این آرامگاه بسیار کمی باقی مانده است. بزرگترین سازه تاریخی امروز، قلعه بودروم است؛ یک دژ عظیم گوتیک که بر فراز مارینا قرار دارد. اهمیت این منطقه بهعنوان قطب گردشگری، فقط فصلی دیگر از تاریخ طولانیاش بهعنوان نقطهای استراتژیک است.
شگفتی باستانی
«مثل یک پُل بین شرق و غرب است»، میگوید اورهان جان، راهنمای تور بودروم، اشاره میکند که امروز هم فرودگاه استانبول بهترین رابط هوایی جهان است. ترکیه «همیشه مکان تجارت» بوده است.
ساکنان آرامگاه، بیش از دو هزاره پیش، ماوسولوس و همسر‑خواهر او آرتمیسیا دوم بودند، اعضای دودمان هکتامنید که بین سالهای ۳۹۵ تا ۳۶۶ پیش از میلاد بر کاریا حکومت میکردند.
ماوسولوس و آرتمیسیا هلکارناس — که امروزه بودروم نام دارد — را پایتخت کاریا کردند، جمعیت آن را افزایش دادند و پروژههای ساختمانی متعددی را آغاز کردند؛ بزرگترین آنها، مقبرهٔ آنها بود. پس از مرگ ماوسولوس در ۳۵۳ پیش از میلاد، آرتمیسیا نظارت بر ساخت آن را بر عهده گرفت؛ ساختاری شبیه معبد که توسط برجستهترین معماران و مجسمهسازان یونانی طراحی شده و سبکهای یونانی، مصری و لیشی را ترکیب میکرد.

تزیین شده با فریزههای صحنههای نبرد و حدود ۴۰۰ مجسمهٔ ایستاده، پایهٔ آن بیش از ۴۰۰ فوت بهدور بود. بر بالای آن، هرمای قرار داشت که یک چرخدستی چهار اسبی حاوی مجسمههای زوج متوفی بر آن سوار شده بود.
آرتمیسیا مراسم تشییع بزرگ برای همسرش برگزار کرد، همراه با جشنها و مراسم. «بعد از مرگ ماوسولوس، او را سوزاندند»، میگوید جان. افسانه میگوید که آرتمیسیا، خواهر‑بیوهٔ دلسوز، خاکستر همسرش را با شراب مخلوط کرد و نوشید؛ موضوعی که بعدها برای نقاشان رنسانس در دنیای غرب محبوب شد.
او پس از او به عنوان حاکم شد، به یک فرماندهٔ شناختهشدهٔ نیروی دریایی تبدیل شد، اما فقط دو سال پس از او زنده ماند. افسانه میگوید که مرگ زودرس او «بهدلیل غم فراوانش» بوده است، میگوید جان.
مسیر گنج
سری زلزلهها از قرن دوازدهم تا پانزدهم باعث سقوط این بنای تاریخی شد. در موزه آرامگاه بودروم، بازدیدکنندگان پارک باستانشناسی پاییننگر میشوند، نه بهسوی بالا، به سمت پایههای غرقشدهای که توسط باستانشناس بریتانیایی چارلز نیوتن در قرن نوزدهم کشف شدهاند. قطعات شکسته از ۳۶ ستون که پیش از این زیر هرم مقبره قرار داشتند، در اطراف پراکندهاند، در حالی که پلهها به سمت حجرهٔ قبر ماوسولوس و آرتمیسیا میروند. سیستم زهکشی آرامگاه نیز بهخوبی حفظ شده است.
نیوتن قطعات برگزیده را به موزهٔ بریتانیا در لندن منتقل کرد، اما برخی فریزههای اصلی و قطعات معماری تازهکشفشده در موزهٔ کوچکی در پارک به نمایش گذاشته میشوند.
با این حال، بقایای باقیمانده از دورهٔ هلکارناس و از خود آرامگاه، هنوز در سرتاسر بودروم و حتی تا دو هزار مایل دورتر یافت میشوند.
این قطعات پازلی باستانشناسی، تصویر واضحی از زندگی و مرگ در یکی از شلوغترین شهرهای بنادر زمان باستان را میسازند. در ادامه نحوهٔ پیگیری مسیر گنج را بررسی میکنیم.

تئاتر باستانی هرسهدار بودروم، که در زمان حکومت ماوسولوس ساخته شد و سپس دو قرن بعد در دورهٔ رومی گسترش یافت، تقریباً ۲۰ دقیقه پیادهروی صعودی از محل آرامگاه فاصله دارد.
این تئاتر به سمت خلیج نگاه میکند و به سمت قلعه بودروم است؛ ساخت آن در قرن پانزدهم با ستونهای مرمر و سنگ آتشفشانی سبز از خرابههای آرامگاه تقویت شد.
در اوج خود، این مکان میتوانست تا ۱۰٬۰۰۰ نفر را برای تماشا کردن از نمایشهای تئاتری، نبردهای گلادیاتوری و مبارزههای حیوانات وحشی جای بدهد.
امروزه سرگرمیها آرامتر هستند. کنسرتها و رویدادهای فرهنگی هنوز در این مکان برگزار میشوند و تقریباً ۴٬۰۰۰ نفر را جذب میکنند، اما در روزی که سیانان بازدید کردیم، تنها یک گروه مدرسهای مطیع و یک زوج سلفیگیر در این فضا حضور داشتند.
محل فعلی مجسمههای کلیدی
دو مجسمهٔ شیر از آرامگاه اکنون در ورودی تالار جلویی موزه بریتانیا در لندن ایستادهاند. نمایش اصلی آرامگاه در اتاق ۲۱ موزه است، در حالی که سایر قطعات در اتاقهای ۷۷ و ۸۱ به نمایش گذاشته شدهاند.
دیوارها به رنگ خاکستری‑آبی ملایمی هستند، همانندای دریای یک روز زمستانی، و کاشیهای رنگ شنی زیر پا، هماهنگی زیبایی با مجسمههای مرمر و فریزههای سنگی که در طول اتاق چیده شدهاند، ایجاد میکند.
یک مجسمهٔ عظیم از اسب، که بخشی از گروه چرخدستی که بر بالای قبر قرار داشت، در بالای پلکان ایستاده است؛ سرفهاش خم شده و عضلاتش برجسته است.
فریزهها نبردهای بین یونانیان و آمزونها و همچنین یونانیان و ساسانها را به تصویر میکشند. در فریزهٔ آمزون، جنگجویی زن آمادهی ضربهزدن به یونانی زانوخورده است، در حالی که آمزون دیگری بهنظر میرسد برای رحمت فریاد میزند زیرا یونانیی با ردای مشکی او را از سر کشیده است.

در مرکز اتاق دو مجسمهٔ که بهطور سنتی به عنوان آرتمیسیا و ماوسولوس شناخته میشوند، هر دو بیش از هشت فوت ارتفاع دارند. وضعیتشان آرام است؛ پیراهنها و رمانهای جمعشده بر سینه و رانهایشان تا پای پوشیدهشان مینشیند.
چهرهٔ آرتمیسیا از سنگ شکسته است، اما موهایش همچنان شامل سه حلقهٔ فر زیر یک کلاهساز منسجم است. سر ماوسولوس با موهای موجدار که تا شانهها بهطور حدودی سه فوت پهن میشود، عمدتاً سالم است. زیر ابروهای قوسدار و در چهرهای کامل و خوشچهره، چشمان عمیقسفت او بهطرز سلطنتی و متفکرانه مینگرند؛ لبی که بهمانند لبخند الویس میچرخد.
دوهزار مایل از خانهٔ خود، بیش از دو هزار سال پس از دوران تاریخیشان، این تجسمهای برادر و خواهر، یا همسر و زن، بهناشناس بهسوی جریان بازدیدکنندگان در آیندهای که هرگز نمیتوانستند تصور کنند، نگاه میاندازند.
قبرگاهی که آنها را در بر داشت، ساختاری مستحکم که امید داشت برای همیشگی بر بودروم و اژهٔ آبی حکومت کند، قرنها پیش بهدلیل موجهای خروشان طبیعت که همه را میپوشاند، از بین رفت.
اسکندر بزرگ در هلکارناس

یکی از این پروژهها ساختن دیوارهای دفاعی اطراف شهر بود. دو گرهدروازه، درهای شرق و غرب هلکارناس را محافظت میکردند؛ بقایای دروازهٔ میندوس غربی هنوز بر فراز تپهای در محله اسکیچشمهدره میمانند، در نزدیکی مسیر پیادهروی تا تئاتر.
ارتفاع اصل برجهای عظیم سنگ اندزیت شناخته نشده است، اما پایههای استوار آنها تقریباً ۲۴۰۰ سال پابرجا بودهاند. همچنین یک نیکروپولیس چهار صدی در نزدیکی وجود دارد که شامل مقبرههای رومی و هلنیستی گنبدی است.
یخچالی بهعرض ۲۳ فوت و عمق ۸ فوت، در محاصرهٔ هلکارناس توسط اسکندر بزرگ در سال ۳۳۴ پیش از میلاد، نیروهای او را متوقف کرد. بسیاری از سربازان بهدلیل سقوط در یخچال یا زدن به زیر پایشان کشته شدند، و سقوط پلی که بیش از حد بار داشت، منجر به تلفات بسیاری شد.
در پایین، کنار ساحل، قلعه بودروم، نمونهای چشمگیر از معماری گوتیک با افزودههای عثمانی، شهر مدرن را در بر میگیرد و بهترین مناظر شهر را بر فراز خلیج ارائه میدهد. این قلعه از سال ۲۰۱۶ در فهرست پیشنویس یونسکو بهعنوان میراث جهانی قرار دارد.
این قلعه توسط شوالیههای سنت جان ساخته شد که در طول قرن پانزدهم بر بودروم حکومت کردند. نه تنها بخشهایی از مقبرهٔ ماوسولوس در ساخت این قلعه بهکار رفتهاند، بلکه این قلعه بر همان پرتویست قرار دارد که بهاحتمال زیاد محل کاخ ماوسولوس بوده است.
با پرداخت هزینهٔ ورودی ۲۰ یورو، تجربهای چندجانبهٔ تاریخی بهدست میآورید. این مکان نه تنها خانهٔ موزهٔ باستانشناسی زیرآبی است، بلکه مخزن غنی از آثار بسیاری از تمدنهایی است که این گوشهٔ جهان را خانه خود ساختهاند؛ نمایش آثار مربوط به مردم میسنی دوران برنز اخیر بهویژه چشمنواز است.
مسیر پیادهروی به میندوس

بهدست آوردن گنجینههای باستانشناسی در ترکیه سخت است؛ اما هنوز شگفتیهای زیادی در زیرزمین مخفیاند.
گوموشلوک، یک روستای زیبا و ماهیگیری در سواحل غربی شبهجزیره بودروم است که به رستورانهای ساحلیاش معروف است. در زمان جزر کم، میتوانید از رستوران «دلفین» ساحلی به سمت «جادهٔ پادشاهان» راه بزنید؛ مسیری که ممکن است قدمت ۳۵۰۰ ساله داشته باشد و به دورهٔ میسنی بازگردد. این مسیر به یک تپهٔ چمنزاری به نام جزیرهٔ خرگوش میرسد، نوک قابلدید از آنچه زمانی شهر میندوس بود، که توسط تمدن لِگِلِیایی حدود ۴۰۰۰ سال پیش تأسیس شد.
این جزیره بهدلیل کارهای حفاری ناتمام احاطه شده است، اما شهر بهنظر میآید که بهصورت زیرزمینی از طریق خود گوموشلوک گسترش یافته باشد.
شاهزادهدختر کاریا
برای مشاهدهٔ باقیماندههای زنی که احتمالاً خواهر کوچکتر ماوسولوس و آرتمیسیا بوده، به نمایشگاه «شاهزادهدختر کاریا» در طبقات بالایی موزه مراجعه کنید.
در سال ۱۹۸۹، در یک گورستان در محله یوكوشتباشی بودروم، تابوت سنگی حاوی اسکلت بهخوبی حفظشدهٔ زنی از طبقهٔ بالا همراه با تاج طلا و جواهرات کشف شد. او احتمالاً آدا، پنجمین حاکم دودمان هکتامنید بود.
هکتامنوس نخستین سطرپ بومی کاریا بود — واژهای برای فرماندهان منطقهای در امپراتوری فارس — و از ۳۹۵ تا ۳۷۷ پیش از میلاد حکومت کرد. از پنج فرزند او، دو جفت برادر و خواهر با یکدیگر ازدواج کردند؛ زوج برادر‑خواهر ایدریوس و آدا، جانشینهای ماوسولوس و آرتمیسیا شدند.

هیچکدام از این دو زوج فرزندی نداشتند؛ بنابراین این ازدواجها شاید نمادین بودهاند. ازدواج خواهر و برادر در آن زمان بههیچوجه رایج نبود و incest بهطور کلی تابو محسوب میشد.
«در آن روزها، برای افراد سلطنتی، هر کاری که میخواستند انجام میدادند»، میگوید جان. مردم عادی «هر کاری که انجام میدادند را میپذیرفتند.»
ازدواج بین خواهر و برادر، دودمان را با حفظ خط خون درون خانواده تقویت میکرد. همچنین این کار بازتاب اساطیر خدایان یونانی، نظیر پیوند بین پادشاه زئوس و همسر‑خواهرش هرا، بود.
ارتباطات ویژهٔ آدا با مقام بالا، با ازدواج با برادرش ایدریوس تمام نمیشد. او دو بار بر کاریا حکومت کرد؛ در دورههای قبل و پس از محاصرهٔ هلکارناس؛ و توسط پسرخواندهاش، اسکندر بزرگ، به قدرت بازگردانده شد.
در ارتفاعات
سواحل اطراف بودروم پر از رستورانهای ساحلی، سواها و میکاپهاست، اما هنوز میتوان از شلوغیها فرار کرد و به جنگلهای ساکت داخلی کوهستانی صعود کرد. در اینجا، چشماندازها همانندای دوران باستان است.
در ارتفاعی مخفی بر فراز تپهای، که بهندرت بازدید میشود و تنها چند مایلی از مرکز شهر بودروم فاصله دارد، شهر باستانی پداسا قرار دارد؛ شهری که تاریخ آن تا قرن دوازدهم پیش از میلاد میرسد. در قرن چهارم، ماوسولوس حکم کرد ساکنان پداسا و دیگر شهرکهای کوچک را به هلکارناس منتقل کنند تا جمعیت پایتخت جدید را افزایش دهند.
پداسا ایستگاهی در مسیر ۵۱۰ مایلی «مسیر کاری» است، مسیری پیادهروی طولانی که در سراسر منطقه میچرخد و سواحل، تپهها، روستاها و شگفتیهای باستانی را بازدید میکند. «در ترکیه، خرابههای بسیار و تمدنهای فراوانی وجود دارد و ما میخواستیم بر ویژگیهای کاری متمرکز شویم»، آلتاي اوزجان، همبنیانگذار این مسیر، به سیانان میگوید. با وجود محبوبیت این ناحیه در میان گردشگران، بازدیدکنندگان هنوز میتوانند «یک قطعه طبیعت برای خود داشته باشند»، او میگوید.
پداسا «گنج مخفی» است، میگوید جان، همانند لابراوندا، «مقدسگاه زئوس؛ بر فراز کوه، جایی که شبیه یک ماچو پیچوی کوچک است. ایدریوس، برادر ماوسولوس، بیشتر این مکان را ساخت.»
چند لحظه پیش از مرگاش که دلایل نامشخصی داشت، ماوسولوس از یک سعی در قتلعام در جریان رژهٔ سلطنتی در لابراوندا در یک جشن سالانه جان سالم باقی ماند. این خرابهها حدود یک ساعت رانندگی از بودروم، در سوی دیگر فرودگاه بودروم‑میلاس، قرار دارند.