مطالعه: موآیها توسط گروههای کوچک و غیرمتمرکز ساخته شدند و تحت مدیریت یک «سرکرده» مرکزی نبودند.

جزیره ایستر به خاطر مجسمههای عظیم و نمادین خود، که موآی نامیده میشوند و حدود ۸۰۰ سال پیش ساخته شدهاند، معروف است. سنگ آتشفشانی مورد استفاده برای موآیها از معادن رانوی راراکو استخراج شد. باستانشناسان یک مدل سهبعدی تعاملی با وضوح بالا از این معادن ساختهاند تا فرآیندهای ساخت موآیها را بهتر درک کنند. (میتوانید مدل تعاملی کامل را اینجا کاوش کنید.) بر اساس مقالهای که در نشریه PLoS ONE منتشر شده است، این مدل نشان میدهد که گروههای مستقلی، احتمالاً قبیلههای خانوادگی، موآیها را ساختهاند و نه یک سیستم مدیریت متمرکز.
«میتوانید چیزهایی را ببینید که در واقع بر روی زمین نمیتوانستید مشاهده کنید. میتوانید بالای سر و کنارهها و انواع مناطق را ببینید که هرگز نمیتوانستید به آنها راه پیدا کنید»، کارل لیپو، یکی از نویسندگان مشترک دانشگاه بینگامتون گفت. «ما میتوانیم بگوییم: «اینجا برو، نگاه کن». اگر میخواهید انواع مختلف تراش را ببینید، اطراف پروازی کنید و آنها را مشاهده کنید. ما چیزی را مستندسازی میکنیم که واقعاً نیاز به مستندسازی داشته، اما بهگونهای که کاملاً جامع و قابل اشتراک باشد.»
لیپو یکی از برجستهترین متخصصان موآیهای جزیرهٔ ایستر است. در ماه اکتبر، ما گزارشی درباره تأیید تجربی لیپو—براساس مدلسازی سهبعدی فیزیک و آزمایشهای میدانی جدید برای بازسازی این حرکت—منتشر کردیم که مردم جزیرهٔ ایستر مجسمهها را در وضعیت عمودی حمل میکردند، بهطوری که کارگران با استفاده از طنابها عملاً «موآیها را» روی سکوهایشان «میپیمودند». برای توضیح وجود این همه موآی، فرض شده بود که این جزیره روزگاری خانه دهها هزار نفر بوده است.
مطالعات میدانی جدید لیپو نشان داد که روش «پیمودن» میتواند با تعداد بسیار کمتری کارگر انجام شود: ۱۸ نفر، چهار نفر بر روی هر طناب جانبی و ۱۰ نفر بر روی یک طناب عقب، تا حرکت جانبی‑به‑جانبی را فراهم کنند. آنها بهقدری کارآمد بودند که توانستند مجسمه را ۱۰۰ متر به جلو در تنها ۴۰ دقیقه جابهجا کنند. این به این دلیل است که روش بر پایه پویایی پایهای پاندول عمل میکند و اصطکاک بین پایه و زمین را به حداقل میرساند. همچنین این تکنیک از افزایش تدریجی دامنه بهره میگیرد که نشاندهنده درک پیشرفتهای از اصول رزونانس است.
به این ترتیب میتوان تصور کرد که مجسمههای واقعی میتوانستند طی هفتهها با تیمهای نسبتاً کوچکی از ۲۰ تا ۵۰ نفر، یعنی تقریباً به اندازه یک خانوادهٔ گسترده یا قبیلهٔ کوچک در جزیرهٔ ایستر، چند کیلومتر جابهجا شوند. وقتی کارگروه مجسمه را بهحال تکانش جانبه‑به‑جانبی میرساند — که بسته به اندازه و وزن موآی میتواند بین ۱۵ تا ۶۰ نفر نیاز داشته باشد — نوسان حاصل تنها به ورودی انرژی کمینهای از یک تیم کوچکتر از افراد نگهدارنده طناب برای حفظ حرکت نیاز دارد. آنها عمدتاً نقش راهنمایی را بر عهده دارند.
شواهد معادن
برای مقاله جدید، تیم لیپو یک سری پروازهای پهپاد با ارتفاع پایین بر فراز معادن رانوی راراکو بین ژوئن ۲۰۲۳ و ژانویه ۲۰۲۴ انجام دادند، حدود ۲۰٬۰۰۰ عکس با وضوح بالا با فواصل ۳۰ متری گرفته تا ویژگیهای باستانشناسی ظریف را ضبط کنند، از جمله صدها موآی در مراحل مختلف تکمیل. این تصاویر سپس ترکیب شدند تا مدل سهبعدی آنها ساخته شود. «بهعنوان یک باستانشناس، این معدن شبیه به دیزنیلند باستانشناسی است»، لیپو گفت. «در اینجا همه چیزهایی که میتوانید درباره ساخت موآی تصور کنید وجود دارد، زیرا بیشتر ساختوسازها در اینجا انجام میشد. این همیشه یک گنجینه اطلاعات و میراث فرهنگی بوده، اما بهطور شگفتانگیزی مستند نشده است.»
تحلیل اولیه تیم ۳۴۱ گودال با بلوکهای محدودهشده برای تراش، ۱۳۳ فضای خالی که در آنها مجسمهها حذف شده بودند، و پنج پایه فلزی که نویسندگان بر این باورند بهعنوان نقطهٔ لنگر برای پایین آوردن موآیهای تکمیلشده به سمت شیبها استفاده میشدند، افشا کرد. همچنین یک سیستم پایه دیگر برای حفرههای بزرگ سنگ پایهای به کار رفته بود تا جابجایی موآیها در مرتفعهای تند را آسانتر کند. بیشتر تراشها با حفر گودالهای عمیق در سنگ پایه آغاز میشد تا بلوکهای مستطیل شکل ایجاد شود—نوعی «پیشفرم» موآی، به گفتهٔ نویسندگان.
اکثریت موآیها از بالا به پایین و در وضعیت خوابیده (Supine) تراش داده میشدند. مدل همچنین امکان شناسایی سه روش متمایز معادنی را برای لیپو و همکاران فراهم کرد. رایجترین روش، تعریف جزئیات چهره پیش از تراش خطوط کلی سر و بدن موآی بود. دومین روش رایج، تراش خطوط کلی بلوکها پیش از جزئیات بود. همچنین مواردی اند که تراشگران بهصورت افقی به سمت صخرهٔ تقریباً عمودی کار میکردند.
با توجه به اینکه تکنیکهای تراش از مکان به مکان متفاوت بود، نویسندگان نتیجه گرفتند که این مکانها نشاندهنده کارگاههای جداگانهای مرتبط با قبیلههای خانوادگی خاص هستند. تأیید لیپو مبنی بر اینکه موآیها میتوانند با تعداد بسیار کمتر افراد نسبت به پیشین جابجا شوند، این تفسیر را نیز تقویت میکند. «این واقعا همهٔ اجزاء را بههم متصل میکند؛ از تعداد افرادی که برای جابجایی مجسمهها لازم است، تعداد مکانها، مقیاس کارهای معادنی و سپس مقیاس جوامع»، لیپو گفت.
تفسیر لیپو با تردیدهای ملایمی از سوی سایر باستانشناسان مواجه شده است. دیل سیمپسون از دانشگاه ایلینوی، اربانا‑شامپین، به نیوی ساینتست گفت که اگرچه او موافق است که بومیان جزیرهٔ ایستر یک رئیسجمهور واحد نداشتند، اما احتمالاً همکاری قابل توجهی بین قبایل یا قبیلهها وجود داشته و نه اینکه بهطور کاملاً غیرمتمرکز و جداگانه عمل میکردند. او افزود: «من فقط فکر میکنم که آنها شاید بهطور بیش از حد «کول‑آید» مینوشند و واقعاً به عوامل محدود کننده در یک مکان کوچک مانند رپا نوئی که سنگ پادشاه است، فکر نمیکنند؛ و اگر شما سنگ را بهاشتراک نگذارید، نمیتوانید موآیها را فقط در یک قبیله تراش کنید.»
PLoS ONE، ۲۰۲۵. DOI: 10.1371/journal.pone.0336251 (درباره DOIها).