

کری کشن
چگونه برندهٔ جایزه نوبل ماریا کورینا ماچادو از ونزوئلا فرار کرد
ریو دو ژانیرو، برزیل — برنده شدن جایزه صلح نوبل دستاوردی فوقالعاده است. اما برای جایزهدار امسال، حتی حضور در مراسم هم خود یک چالش به حساب میآمد.
ماریا کورینا ماچادو بیش از یک سال را در مخفیبودن سپری کرد، پس از این که جنبش مخالفش در انتخابات سال گذشته با اختلاف وسیعی، رئیسجمهور ونزوئلایی نیکولاس مادورو را شکست داد، طبق سوابق رایگیری که توسط ناظران بینالمللی تأیید شده بود. مادورو از ترک مقام خود امتناع کرد و یک سرکوب گسترده علیه مخالفان را دستور داد.
خروج ماچادو از ونزوئلا و بهامان به اسلو احتیاج به عملیاتی داشت که شایستگی یک داستان هیجانی را داشته باشد. در مرکز این مأموریت، بریان استرن، کهنهسرباز نیروهای ویژهٔ ایالات متحده و بنیانگذار Grey Bull Rescue Foundation؛ مردی ریشدار و شانههای پهن. استرن و تیمش از کهنهسربازان نظامی آمریکا صدها عملیات استخراج را در سرتاسر جهان به انجام رساندهاند. اما این بار، به گفتهٔ او، متفاوت بود.

برندهٔ جایزه صلح نوبل ماریا کورینا ماچادو در ساعات اولیهٔ صبح ۱۱ دسامبر ۲۰۲۵، از بالکن هتل گراند در اسلو، نروژ، حامیان را خوشآمد میگوید. ODD ANDERSEN/AFP از طریق Getty Images
«او دومین شخصیت پرطرفدار در نیمکرهٔ غربی پس از مادورو است»، او گفت. «بهدلیل این ویژگی، این عملیات بسیار دشوار شد.»
استرن و تیمش تنها یک هفته زمان داشتند تا فرار ماچادو را برنامهریزی کنند؛ مأموریتی که آن را «عملیات دینامیت طلایی» نامیدند — اشارهای به آلفرد نوبل، مؤسس جایزه صلح که همچنین دینامیت را اختراع کرد.
مسیر زمینی رد شد — ایستگاههای بازرسی بیشمار بود که در آنها میتوانست او را تشخیص دهند. بنابراین، تصمیم گرفتند با دریا حرکت کنند.
با این حال، باید محتاط بودند. ارتش ایالات متحده حضور قابل توجهی در سواحل ونزوئلا برقرار کرده است و در ماههای اخیر نزدیک به دو دوجین قایق مشکوک به قاچاق مواد مخدر را نابود کرده، حداقل ۸۷ نفر را کشته است. استرن جزئیات را مورد بحث قرار نمیدهد، اما میگوید با مقامات آمریکایی که از عملیات در این منطقه آگاه بودند، هماهنگی کرده بود.
او مراقب بود تا از قایقی استفاده نکند که تبدیل به هدف شود. «من نمیخواستم قایق بزرگ و عظیمی با موتورهای قدرتمند که بتواند سریع حرکت کند و از امواج عبور کند»، او گفت. «این همان چیزی است که نارتکوها استفاده میکنند — و ارتش ایالات متحده دوست دارد آنها را منفجر کند.»
سپس برنامهٔ آنها با مشکلی دیگر برخورد کرد: قایق ماچادو هرگز به نقطه ملاقات تعیینشده در دریای کارائیب نیامد. «ما قرار بود در میانهٔ مسیر ملاقات کنیم، اما وقتی این امکان وجود نداشت، مسیرمان را تغییر دادیم و به سوی آنها رفتیم»، استرن گفت.
در تاریکی مطلق، با موجهای ۱۰ فوتی که سینههای هر دو قایق را میکوبید و تنها چراغقوهها برای راهنمایی، اعصاب بهدست میآمد. هر یک از خدمه نگران بودند که طرف دیگر ممکن است عضو کارتل، مأمور دولتی یا بدتر باشد.
«ممکن است من یکی از افراد مادورو باشم، یا یکی از کارتلها — در واقع هر چیزی»، استرن گفت. «همه در مواجهه با یکدیگر در دل شب بر دریا اضطراب دارند. در موجهای ۱۰ فوتی؟ این واقعاً ترسناک است.»
سرانجام، وقتی بهانداز کافی نزدیک شدند تا یکدیگر را بشنوند، صدایی از میان آب به گوش رسید.
«منم — ماریا!»
استرن او را سوار کرد. با باد در پشتشان، بخش نهایی مسیر به یک جزیرهٔ کارائیبی — که او از نامگذاری آن خودداری کرد، اما بهطور گسترده گزارش شدهاست که کوراسائو است — بهنحو شاداب و روان پیش رفت. یک هواپیمای خصوصی منتظر بود تا بقیه مسیر را به اسلو برساند.
استرن میگوید ماچادو سختگیرتر از کهنهسربازان سختدست بود که به او در فرار کمک میکردند. «همهمان در حال ناله و شکایتیم — هوا سرد است، مرطوب است، گرسنهایم، تاریک است»، او گفت. «او یکبار هم شکایتی نکرد.»
استرن اذعان میکند که بهطور کمی از ماچادو تحتتاثیر قرار گرفته بود. او سالها در مبارزهٔ او برای تغییر دموکراتیک پیگیری کرده بود. همیشه تصور میکرد که لقب «زن آهنی» ونزوئلا از استحکام سیاسی او گرفته شده است. اما پس از آن شب، او میگوید که این اصطلاح چیز بیشتری است.
«او واقعاً قدرتمند است»، او گفت و خندید. «خیلی شگفتانگیز.»

