من سفری گسترده دارم و تنها از این ۷ رفتار می‌توانم یک گردشگر آمریکایی را شناسایی کنم

چرا غریبه‌ها می‌توانند ملیت شما را از پشت یک ایستگاه شلوغ قطار شناسایی کنند، بدون اینکه یک کلمه هم بشنوند

من سفری گسترده دارم و تنها از این ۷ رفتار می‌توانم یک گردشگر آمریکایی را شناسایی کنم

در پاییز گذشته سه هفته را در ویتنام گذراندم و صحنه‌های خیابانی هانوی و شهر هوشی مین‌فیت را عکاسی کردم. یک بعدازظهر، در کافه‌ای کنار پیاده‌رو نشسته با دوربینم، گروهی را تماشا کردم که به ورودی نزدیک می‌شدند. پیش از این که حتی حرفی بزنند، فهمیدم.

کفش‌های سفید. کلاه‌های بیسبال. هودی‌های دانشگاهی. صداهایی که از دو بلوک شهر به گوش می‌رسید.

آنها آمریکایی بودند. و من هم همین‌طور.

ببینید، در واقع هیچ اشکالی در این نیست که به‌عنوان یک آمریکایی در خارج از سرزمین‌مان شناسایی شوید. اما پس از سال‌ها سفر در آسیا، اروپا و آمریکای جنوبی، یک نوع رادار برای هم‌وطنانم ایجاد کرده‌ام. این قضاوت نیست، فقط قابل‌مشاهده است – ما الگوها، نشانه‌ها و امضای رفتاری داریم که حتی پیش از ظاهر شدن لهجه ثبت می‌شوند.

۱) حجم صدا به حداکثر تنظیم شده

ما سر و صدا داریم؛ واقعاً بسیار بلند.

آمریکایی‌ها را در ایستگاه شلوغ قطار، از پشت دیوارهای رستوران‌ها و حتی صدای امواج در حال شکستن شنیده‌ام. این به این معنی نیست که می‌خواهیم مزاحم باشیم؛ ما واقعاً نمی‌دانیم که این کار را می‌کنیم.

بخشی از این به نحوهٔ رشد ما برمی‌گردد. فرهنگ آمریکایی جسارت و دیده‌شدن را تشویق می‌کند. ما یاد می‌گیریم که صحبت کردن به معنای شنیده شدن است و صدای بلند معادل اعتماد به نفس است. در بسیاری از دیگر کشورها، به‌ویژه در آسیا و شمال اروپا، برعکس این روند است. سکوت نشانگر احترام است و خودداری از سر و صدا نشانگر ملاحظه است.

تا وقتی که همسرم، که در فرهنگی محتاط‌تر بزرگ شده بود، این نکته را در سفر به تایلند به من نشان داد، به‌طور کامل درک نکرده بودم. ما در یک معبد بودیم و من دربارهٔ معماری توضیح می‌دادم. نه فریاد زدن، فقط با صدایی که فکر می‌کردم طبیعی است، صحبت می‌کردم.

او این نگاه را به من داد؛ می‌دانی که کدام است.

«همه می‌توانند صدایت را بشنوند»، او نجوا کرد.

او درست گفت. «نرمال» من برای دیگران «خیلی بلند» بود.

۲) مهربانی که به‌نظر می‌رسد یک حمله باشد

آمریکایی‌ها به غریبه‌ها لبخند می‌زنند. ما تماس چشمی برقرار می‌کنیم. با افرادی که در صف، در قطار یا در آسانسور هستند، گفتگو می‌کنیم.

در ایالات متحده این رفتار گرم و باز تلقی می‌شود. در خارج، به‌ویژه در مکان‌هایی مانند آلمان، فنلاند یا ژاپن، می‌تواند به‌عنوان مزاحمت یا حتی مشکوک به‌نظر برسد.

این را به‌سختی در استکهلم یاد گرفتم؛ وقتی منتظر یک اتوبوس بودم، دربارهٔ هوا به شخص کناری نظری دادم. او با نگاهی که انگار درخواست شماره کارت اعتباری‌ام را کرده‌ام، نگاه کرد. هیچ لبخندی نبود، پاسخی نداد، فقط کمی به‌سوی خود کشید.

بعداً، یک دوست سوئدی توضیح داد که مکالمهٔ ناخواسته با غریبه‌ها در فرهنگشان عجیب و حتی تهاجمی به‌نظر می‌آید. او گفت: «ما فرض نمی‌کنیم که آشنایی وجود دارد؛ شما باید آن را به دست آورید.»

منصفانه.

اما نکته این است که من فکر نمی‌کنم مهربانی آمریکایی‌ها اشتباه باشد؛ این صرفاً خاصیت فرهنگی است. ما از جایی می‌آییم که گفت‌و‌گوی کوتاه یک ارز اجتماعی است و صحبت‌ کردن نشانگر نیک‌خواهی است. مشکل در رفتار خود نیست، بلکه در این فرض است که این رفتار در تمام جا می‌تواند به همان شکل باشد.

۳) انتظار برای نشستن (وقتی دیگران نشسته نیستند)

این هنوز مرا دچار سردرگمی می‌کند.

در آمریکا، وقتی وارد رستوران می‌شوید، منتظر می‌مانید تا میزبان شما را راهنمایی کند. گرفتن مستقیم یک میز کار ناپسند و بی‌ادبی است.

در اکثر اروپا، آسیا و آمریکای لاتین، شما می‌توانید مستقیماً یک میز بگیرید. انتظار کشیدن باعث می‌شود به‌نظر گیج باشید، که این نشان می‌دهد شما یک گردشگر هستید؛ گاهی هدف قیمت‌های بالا یا سرویس کم‌توجهی می‌شوید.

من گروه‌های آمریکایی را دیده‌ام که در نزدیکی ورودی کافه‌های معمولی تجمع می‌کنند و منتظر می‌مانند، در حالی که بومیان به‌سرعت از کنارشان می‌گذرند و هر جایی می‌نشینند. این آمریکایی‌ها سخت‌گیر نیستند؛ فقط قوانین شناخته‌شدهٔ خود را اجرا می‌کنند.

کلید مشاهد‌گری است. اگر دیگران را ببینید که بدون تعامل وارد می‌شوند و می‌نشینند، شما هم همین‌کار کنید. اگر میزبان وجود دارد، صبر کنید. اما فرض نکنید که سیستم آمریکایی در همه‌جا یکسان است.

۴) مسأله یخ تبدیل به یک کارزار می‌شود

راستش را بگویم: من دلتنگ یخ هستم.

در اکثر کشورها، نوشیدنی‌های یخ‌دار پیش‌فرض نیستند؛ شما یک لیوان کوچک آب دمای محیط دریافت می‌کنید، شاید یک قطعه یخ اگر خوش‌شانس باشید. برای آمریکایی‌هایی که به نوشیدنی‌های ۵۰٪ یخ عادت دارند، این احساس می‌کند که در سطح اساسی نادرست است.

اما اینجاست که اوضاع عجیب می‌شود: به‌جای پذیرش این تفاوت فرهنگی، برخی آمریکایی‌ها آن را به یک مأموریت تبدیل می‌کنند. آن‌ها درخواست یخ اضافه می‌کنند، سپس یخ بیشتری می‌خواهند. آن‌ها از اینکه نوشابه‌شان «گرم» است شکایت می‌کنند. آن‌ها به‌طور شخصی از کمبود آب یخ‌زده رنج می‌برند.

من خودم این کار را انجام داده‌ام؛ در رم، سه بار در یک وعده غذایی از پیشخدمت درخواست یخ اضافه کردم. در سومین بار، او به من نگاهی کرد انگار از من خواسته‌ام آشپزخانه را بازطراحی کند.

این یک چیز کوچک است، اما یکی از رفتارهایی است که بلافاصله شما را شناسایی می‌کند. اروپایی‌ها، به‌ویژه، وسواسی بودن آمریکایی‌ها نسبت به یخ را شگفت‌انگیز می‌دانند. برای آن‌ها، ما به‌دلیل بی‌دلیل، نوشیدنی‌های کاملاً خوب را رقیق می‌کنیم.

اشتباه نیستند.

۵) پرسش دربارهٔ همه چیز، بدون هیچ‌زمینه‌ای

آمریکایی‌ها سؤال‌های زیادی می‌پرسند؛ این عموماً خوب است. کنجکاوی مثبت است.

مشکل در نحوهٔ پرسش این سوالات است.

ما تمایل داریم بدون پیش‌درآمد و بدون برقراری ارتباط اجتماعی، سؤال‌هایمان را مطرح کنیم؛ «دستشویی کجاست؟»، «این چقدر قیمت دارد؟»، «آیا این بدون گلوتن است؟» ما غریبه‌ها را همچون کیوسک‌های اطلاعاتی رفتار می‌کنیم.

در بسیاری از فرهنگ‌ها، این صراحت به‌عنوان بی‌ادبی یا حتی توهین‌آمیز دیده می‌شود. انتظار می‌رود ابتدا یک خوش‌آمدگویی کوتاه داشته باشید؛ سلامی، عذرخواهی برای مزاحمت، و تأکید بر این که از یک انسان دیگر درخواست کمک می‌کنید نه فشار دادن یک دکمه.

من این را در فرانسه متوجه شدم؛ سؤال‌های صریح من اغلب با واکنش‌های سرد مواجه می‌شدند. وقتی با «Bonjour» و «Excusez‑moi» شروع کردم، تعامل‌ها تغییر کرد. مردم گرم شدند؛ اطلاعات بیشتری ارائه دادند، گاهی حتی لبخند زدند.

این به این معنی نبود که فرانسوی‌ها بی‌دوستی نشان می‌دادند؛ بلکه من اسکریپت اجتماعی را نادیده می‌گرفتم.

۶) لباس ورزشی به‌عنوان لباس پیش‌فرض

شلوار یوگا. کفش‌های ورزشی. هودی‌های دانشگاهی. شورت‌های ورزشی.

این‌ها یونیفرم غیررسمی گردشگر آمریکایی هستند.

ما برای راحتی لباس می‌پوشیم؛ این وقتی که روزانه ده مایل می‌پیماییم منطقی است. اما در بسیاری از کشورها، به‌ویژه در اروپا، پوشاک ورزشی تنها برای فعالیت‌های ورزشی واقعی رزرو می‌شود. پوشیدن کفش‌های ورزشی و هودی برای شام می‌تواند نشان دهد که یا به ادغام در محیط اهمیت نمی‌دهید یا بهتر نمی‌دانید.

من نمی‌گویم که باید دقیقاً مانند مردم محل لباس بپوشید؛ این اغلب غیرممکن است. اما بین «آماده برای یک کوه‌پیمایی» و «زیاده‌روی در لباس» یک نقطه میانی وجود دارد.

هنگامی که من سفر می‌کنم … … … . … … … … … … … … … .

آیا … … … . …

۷) تحسین شورانگیز برای مواد پایه

«این گوجه‌فرنگی بهترین گوجه‌فرنگی‌ای است که تا به‌حال در تمام زندگی‌ام خورده‌ام.»

من این جمله را گفته‌ام. چندین بار. در کشورهای مختلف.

و من این را واقعا مقصود داشتم.

موضوع این است که آمریکایی‌ها به غذایی که برای طول عمر ماندگاری و یکدستی تولید می‌شود، نه برای طعم، عادت دارند. بنابراین زمانی که با گوجه‌فرنگی تازه واقعی، نان حقیقی یا روغن زیتونی که واقعاً طعم زیتون دارد مواجه می‌شویم، واقعاً دچار حیرت می‌شویم.

محلیان این را هم دوست‌داشتنی می‌دانند و هم مسخره.

از یک طرف، آن‌ها از این که ما به کیفیت غذاهایشان توجه می‌کنیم قدردانی می‌کنند؛ از طرف دیگر، کمی ملال‌آور است که ما این‌قدر به‌چیزهایی که برایشان عادی است، شگفت‌زده می‌شویم.

یک سرآشپز پرتغالی یک‌بار به من خندید وقتی دربارهٔ شگفتی اختاپوس صحبت می‌کردم. او گفت: «فقط اختاپوس است. این همان طعم اختاپوس است.»

نکته‌ای معقول.

اما من فکر می‌کنم که زیبایی خاصی در این اشتیاق آمریکایی‌ها وجود دارد، حتی اگر بیش از حد باشد. ما هیجان‌زده می‌شویم، آن را ابراز می‌کنیم. ما نسبت به غذاهای عالی بی‌علاقه نیستیم، حتی وقتی مردم بومی این‌گونه هستند. این تحسین صادقانه، هرچند با صدایی بلند، غالباً ما را به‌دلنشینی بیشتر با افرادی که ملاقات می‌کنیم می‌رساند.

نتیجه‌گیری

پس این همه چه معنایی دارد؟

گردشگران آمریکایی به‌راحتی شناخته می‌شوند زیرا ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی خود را به همراه می‌آورند. ما سر و صدا داریم چون از فرهنگی پر سر و صدا می‌آییم. ما دوستانه هستیم زیرا دوستی در خانه‌مان ارزشمند است. ما برای راحتی لباس می‌پوشیم چون راحتی یکی از بالاترین ارزش‌های ماست.

هیچ‌یک از این موارد به‌طور ذاتی بد نیست. اما آگاهی از نحوهٔ تلقی ما می‌تواند سفر را روان‌تر، ایمن‌تر و لذت‌بخش‌تر سازد.

من پیشنهاد نمی‌کنم همه‌مان شبیه آفتاب‌پرست‌ها شویم و هویت‌مان را برای ادغام کامل رها کنیم؛ این غیرواقعی است و در واقع نیازی به آن نیست. اما کمی تواضع فرهنگی می‌تواند بسیار مؤثر باشد.

در فضاهای ساکت صدای خود را کم کنید. قبل از فرض‌کردن، به‌دقت مشاهده کنید. بپذیرید که یخ یک حق انسان نیست.

و شاید هودی دانشگاهی را در خانه بگذارید.

شادی رضایی

از دوران کودکی عاشق سفر کردن بودم و دوست دارم وقتی درباره مکان‌های دیدنی دنیا محتوایی تولید می‌کنم، عشق حاصل از اون رو به شما هم منتقل کنم. امیدوارم از مطالعه مطالب من لذت ببرید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج − 3 =

دکمه بازگشت به بالا