قوانین فدرال تمساحها را از انقراض نجات دادند، اما اکنون خود این قوانین بهخطر افتادهاند.

بازدیدکنندگان در پارک ایالتی هوموساسا اسپرینگز به تمساحها نگاه میکردند، از طریق کتابخانه و آرشیو ایالت فلوریدا. تمساحها «جزئی از چیزی هستند که فلوریدا را فلوریدا میکند»، بهگفتهٔ نویسنده ربکا رنر.
مهاجرین نادان بودند. اگر پس از سنگ پلایموث بهسرعت به چپ میرفتند و ۵۰۰ مایل دیگر بهسوی جنوب میسویم، میتوانستند اولین زمستان خود را با زندگی لوکس در هتل سنت‑آگوستین بگذرانند.
استعمارگرهای اسپانیایی در سنت‑آگوستین بیش از ۵۰ سال پیش از آنها به سرزمینهای نوین رسیده بودند. آنها همچنین پیالگرها را در مفهوم برگزاری جشن شکرگزاری پیشی گرفتند.
جشنکنندگان نخستین، کاوشگران اسپانیایی و ساکنان بومی که بهزودی آمریکایی میشدند، بودند و بهجای بوقلمون، بر روی گوشت خوک نمکی و نخود خورده میشد. سپس احتمالا بر سر اینکه آن غذای جانبی باید «پرکن» یا «دِرسینگ» نامیده شود، به کشمکش کشیدهاند.
بهدلیل این تاریخ، من همیشه شکرگزاری را بهعنوان پرفلوریداییترین تعطیلات میبینم و همواره به دنبال چیزی میگردم که همهمان باید برایش شکرگذار باشیم.
امروزه این کار بهدلیل قیمتهای سرسامآور مواد غذایی، افزایش بیسابقه نرخهای بیمه و دیوانگی گستردهٔ سیاسی آسان نیست: «هی! بیایید شهرت جو مککارتی، تروریست دورهٔ ترس سرخ، را زنده کنیم، در حالی که رئیسجمهور در یک جشن عاشقانه با مردی که میگوید کمونیست است، مشغول میشود!»
اما اگر بهدنبال برکات باشید، آنها را پیدا میکنید؛ گاهی در جاهایی که انتظارش را ندارید. امروز میخواهم بگویم چرا همه باید برای تمساحها شکرگذار باشند.
نه، منظور تیم فوتبال کالج که ۳‑۸ است نیست. منظورم سوسمار رسمی ایالت است که در هر ناحیهٔ آب در فلوریدا که بزرگتر از یک گودال گلآلود باشد، حضور دارد.
برخی مردم تمساحها را ترسناک میدانند چون در نقش شکارچی در «چرخهٔ حیات» ایفای نقش میکنند. اما اینجا آمدهام تا بگویم تمساحها ویژگیهای شایستهای دارند؛ برای مثال، آنها نخستین خط دفاعی ما در برابر پایتونهای مهاجم به اِورگلیدز هستند.
و من از سه مورد میدانم که در آنها تمساحها به پلیس کمک کردند تا متهمان فراری را دستگیر کنند. بهاصطلاح «یک گاز به جرم زدیم»!
چیزی که واقعاً شگفتانگیز است این است که زمانی تمساحها در فهرست گونههای در خطر بودند.
و اکنون ممکن است آنها ما را نجات دهند.
تبادله تمساح با آبجو
تمساحها «قسمتی از آن هستند که فلوریدا را فلوریدا میکند»، میگوید ربکا رنر، نویسندهٔ کتاب جذاب واقعی‑جنایی «کشور تمساح» دربارهٔ یک پروندهٔ شکار وحشی خاص.

تمساحها آنقدر به ایالت پیوستهاند که «بسیاری از افرادی که اینجا میآیند میخواهند آنها را ببینند». به همین دلیل جاذبههای پردامنهای مثل گاتورلند و فارم تمساح استی‑اوجستین را داریم.
جذب مردم به تمساحها تقویت میشود چون بسیاری از داستانهای عجیب «مرد فلوریدا» و «زن فلوریدا» هم در واقع داستانهای تمساحی هستند.
مرد فلوریدا سعی میکند تمساح را با آبجو تعویض کند. زن فلوریدا برای نگهداشتن تمساح خانگیاش که لباس میپوشد و سوار یک ATV میشود، میجنگد. زن فلوریدا تمساح را از شلوارش هنگام توقف پلیس بیرون میکشد. آخرین این داستان که دربارهٔ قاچقاب لاکپشت بود، الهامبخش دیو باری و کارل هیاسن شد تا آهنگی به نام «او لاکپشت در صندوقش داشت و یک خزنده در شلوارش» بنویسند.
احتمالاً شناختهشدهترین ماجرا در سال ۲۰۱۶ رخ داد؛ زمانیکه یک مرد ۲۴ سالهٔ فلوریدا به رستوران وندی در رویال پام بیچ آمد و تمساحی را از طریق پنجرهٔ سرویس درایو‑سرویس پرتاب کرد. او این کار را بهعنوان شوخی انجام داد، اما کارمند پنجره خوشحال نشد. او آنقدر ترسیده شد که از همان پنجرهای که تمساح سهفوتی وارد شد، بیرون پرید.
بخش مورد علاقهام از این داستان این بود که مرد به جرم حمله با سلاح کشنده — یعنی تمساح — متهم شد.
اولین زیستشناسی که به مطالعهٔ تمساح میپرداخت، قطعاً در کنار کارمند پنجره درایو‑سرویس میایستاد.
ذبح برای تفریح و مد
ناتوان طبیعیپژوه ویلیام بارترام، که در دههٔ ۱۷۷۰ به فلوریدا سفر کرد، اولین دانشمندی بود که رفتار تمساحها را مستند کرد. او بهوضوح از آنها میترسید و آنها را «غولهای آدمخور» مینامید.

در آن زمان تعداد زیادی تمساح وجود داشت؛ او نوشت: «تمساحها بهمرزی شگفتانگیز در تعداد فراوان بودند و از ساحل به ساحل بهقدری نزدیک جمع شده بودند که میشد بر سرشان راه رفت، اگر حیوانات بیخطر بودند.»
وقتی او سعی در ماهیگیری کرد، یک اجتماع (بله، همان واژه) از تمساحها به سمت قایقش هجوم برد؛ او نوشت.
«من از هر طرف مورد حمله قرار گرفتم»، بارترام نوشت. «دو تمساح بسیار بزرگ بهصورت نزدیک به من حمله کردند؛ همانلحظه، با سرهایشان و بخشی از بدنشان بالای آب، غرغرو میدادند و آب به من میریختند.»
وقتی بعدها یکی دیگر به او حمله کرد، با یک شلیک مستقیم به سر آن را نابود کرد. پس از آن، بارترام ترجیح میداد هرگاه که تمساحی را ببیند، بهسرعت شلیک کند.
سایر گردشگران فلوریدا نیز واکنش مشابهی نشان دادند. از قرن نوزدهم تا دههٔ شصت، یک قتل عام گسترده صورت گرفت. بسیاری از شمالیهای نادان بر این باور بودند که تعطیلات در فلوریدا بدون شکار یک یا دوازده تمساح کامل نیست. برخی از این شلیکها برای تفریح بود؛ برخی برای مد.
یک گزارش فدرال ماهیگیری در سال ۱۸۹۳ نشان داد که پوست تمساح تبدیل به یک صنعت بسیار سودآور شده است و فلوریدا مرکز این تجارت است. این گزارش برآورد کرد که از سال ۱۸۸۰ تا کنون حدود ۲٫۵ میلیون پوست از این ایالت صادر شده است. دو شرکت جکسونویل بیش از ۶۰٬۰۰۰ پوست را در یک سال پردازش کردند. این گزارش از «شکار سیستمی و بیامان تمساح در تقریباً تمام نقاط فلوریدا» یاد کرد و پیشبینی کرد که تنها سؤال زمان است که این منبع ارزشمند از بین برود.

نجات گونه
پنج دهه پیش، وقتی مردی از فلوریدا به نام ناتانیل رید بهعنوان معاون وزیر داخلی ایالات متحده کار میکرد، کشور را تغییر داد.
این داستان نوعی متفاوت از روایت «مرد فلوریدا» است نسبت به آنچه معمولاً میشنوید.

ریید دوران کودکیاش را صرف جمعآوری پروانهها، ثبت یادداشتهای تمام پرندگانی که در اطراف ژوپیتر میدید و ماهیگیری در هوب ساند کرد. او آنقدر ماهیگیری را دوست داشت که مادرش شوخی میکرد از رحم با یک چوب ماهیگیری بیرون آمده است.
ریید بزرگشده، از گزارشهای ناپدید شدن حیاتوحش در سراسر آمریکا نگران شد. او یک گروه از همکاران فدرال همفکر را در یک رستوران چینی در واشنگتن گرد هم آورد. بین رولهای تخممرغ و موگو‑گای‑پن، متن لایحهای را که بعدها به قانون حفاظت از گونههای در خطر تبدیل شد، نوشتند.
این لایحه با رأی تقریباً تمامنفره در سال ۱۹۷۳ از کنگره عبور کرد و توسط رئیسجمهور وقت جمهوریخواه، ریچارد نیکسون، به قانون تبدیل شد.
«ما شور جوانی و حس اخلاقی بالایی داشتیم که نشان میداد انسان باید چگونه با سایر موجودات بر روی کرهٔ خاکی رفتار کند»، رید سالها بعد به من گفت.
اولین فهرست گونههای در خطر شامل چندین موجود شناختهشدهٔ فلوریدا بود؛ از جمله پلنگ فلوریدا، مانات، و — باور کنید یا نه — تمساح.
بهقدری دشوار است که تصور کنیم، ما تقریباً فلوریدایی بدون تمساح داشتیم. صادقانه بگویم، این فلوریدای که میشناسیم و دوست داریم، دیگر چیزی نبود.
احیای تمساح
احیای تمساح با اختصاص مکانهایی توسط دولت ایالتی و فدرال که در آنها تمساحها بدون مزاحمت انسانها میتوانند زندگی کنند، آغاز شد، رنر گفت.
پارکهای ایالتی مانند رودخانهٔ هِلزبورو و پارک هیلندز هَماک، که در دههٔ ۱۹۳۰ توسط برنامهٔ نیروی کار مدنی ساخته شدند، و همچنین پارک ملی اِورگلیدز که در سال ۱۹۴۷ افتتاح شد، فضای زندگی بومی تمساحها را فراهم کردند.
سپس، در دههٔ ۱۹۷۰، تحت قانون پاکسازی آب (Clean Water Act)، توسعهدهندگان برای اولین بار (حداقل در ابتدا) دربارهٔ اینکه آیا باید تالابها را برای ساخت خانهها، فروشگاهها و ادارات نابود کنند، تفکر کردند؛ این نیز به نفع تمساحها بود.
«آنها حیوانات بسیار مقاومی هستند»، رنر گفت. «احیای آنها به ما امید میدهد که دیگر گونهها نیز بتوانند بازگردند.»
رنر اشاره کرد که احیای تمساحها به دیگر حیواناتی که به آنها وابستهاند نیز کمک کرده است؛ تمساحها حفرههایی میسازند که در دورهٔ خشکسالی بهعنوان پناهگاههای مرطوب برای ماهیها، لاکپشتها و قورباغهها عمل میکند.
دوران احیای تمساح اکنون بهطور کامل در جریان است. کمیسیون حفاظت از ماهی و حیاتوحش فلوریدا (FWC) برآورد میکند که بیش از یک میلیون تمساح در تمام ۶۷ شهرستان فلوریدا در حال پرسهزدن هستند.
ما به اندازهای تمساح داریم که کمیسیون FWC برنامهٔ «تمساحهای معضل سراسری» (به اختصار SNAP) را برای دستگیری تمساحهای مزاحم راهاندازی کرده است. اگر کسی بگوید بوروکراتها حس شوخطبعی ندارند، به او SNAP را نشان دهید.
اما آن برنامههایی که باعث بازگشت تمساحها از حاشیهٔ انقراض شدند، اکنون خودشان در معرض خطر هستند.
شکارچیان واقعی
هفتهٔ گذشته، دولت ترامپ پیشنهادهای اساسی برای لغو مقررات هر دو قانون پاکسازی آب و قانون حفاظت از گونههای در خطر ارائه داد.
در خصوص قانون پاکسازی آب، آژانس حفاظت محیطزیست او اعلام کرد که تعاریف مناطق حفاظتشده را بهگونهای بازتعریف میکند که «اکثراً تالابها و جویبارهای بسیاری در سراسر کشور حذف میشوند». این تغییرات میتوانند ۵۵ میلیون یکزار هکتار (حدود ۸۵٪) از تمام تالابهای کشور را از محافظت فدرالی خارج کنند، به گزارش نیویورک تایمز.
این هماکنون برای رهایی از تمام این زیستگاههای تمساح خبر خوبی نیست؛ بهنظر میرسد که این مکانها به آسفالت تبدیل خواهند شد.
در رابطه با قانون حفاظت از گونههای در خطر، وزارت داخل کشور او تغییرات پیشنهادی متعددی برای «محیطزیست بحرانی» و دیگر جنبههای قانون اعلام کرد.
پرشورترین تغییر، درخواست شمارش تأثیرات اقتصادی بهجای تمرکز صرف بر علم acerca از حفاظت از یک گونه در خطر است. تا کنون، فقط علم تعیین میکرد که آیا یک گونه در خطر است یا نه؛ دیگر اینطور نیست.
بهعنوان مثال، اگر دولت ترامپ تشخیص دهد خسارت اقتصادی به یک زمینگلفتری بیش از محافظت از پلنگ فلوریدا باشد، میتواند این تصمیم را بگیرد»، سوزان هولمز، مدیر اجرایی ائتلاف گونههای در خطر، به ABC News گفت. «این در واقع میتواند پول را بر علم ارجحیت دهد.»
افرادی که از این کار تحسین میکنند، همان کسانی هستند که با تخریب تالابها و زیستگاههای حیاتوحش — سازندگان مسکن، سرمایهگذاران بزرگ املاک، توسعهدهندگان بزرگ — سعی در کسب سود سریع دارند. میدانید، شکارچیان واقعی.
اما آنچه اخیراً با تمساحها اتفاق افتاده نشان میدهد که ما انسانها هنوز نمیدانیم که چهقدر ارزش اقتصادی حیاتوحش ما هنگام حفظ آنها میتواند باشد.
در خون
زیستشناس کنت ویلت هنگام اولین ورودش به گینسویل به تمساحها شیفته شد. در دانشگاه فلوریدا، این دانشجوی جوان برای مطالعهٔ رفتار جفتگیری تمساحها فرستاده شد.

برای این کار، ویلت به فارم تمساح استی‑اوجستین رفت و با کارکنان آن گفتگو کرد. او میخواست تمساحهایشان را تگگذاری کند تا بتواند رفتارشان را زیرنظر بگیرد. یک کارمند به او در بستن، وزنگیری و وصل کردن نشان شناسایی به دمهای آنها کمک کرد.
«بزرگترین تمساحی که تا آن زمان گرفتم، چهار فوت بود»، ویلت گفت. «چند تا تمساح یازده فوتی هم بود. … وقتی یکی را لاسو کردیم، من روی پشت حیوان پریدیم تا آن را مهار کنم و دهانش را چسباندیم.»
آدرنالین در رگهای ویلت جریان یافت و او به کار با تمساحها معتاد شد. این اتفاق در سال ۱۹۸۰ بود و ۴۵ سال پس از آن هنوز همچنان ادامه دارد. او حتی کتابی به نام «تمساحها: راهنمای تصویری زیستشناسی، رفتار و حفاظت» نوشته است.
کاری که ویلت در سالهای اخیر بر روی آن تمرکز کرده، جمعآوری خون تمساح برای دانشمندانی است که خواص خاص آن را مطالعه میکنند.
بهنظر میرسد تمساحها یک قدرت فوقالعاده دارند.
«شما اغلب میبینید تمساحها در برخی زیستگاههای ناخوشایند با زخمهای بزرگ زندگی میکنند؛ سپس بهسرعت بهبود مییابند و به همان زندگی عادی خود بازمیگردند»، ویلت توضیح داد.
قابلیت شگفتانگیز بهبود آنها ناشی از موادی در خون تمساحها به نام پپتیدهاست. دانشمندان دانشگاه جورج میسون در حال شناسایی این پپتیدهای ضدویروسی، استخراج و جداسازی آنها هستند.
تا به حال آنها متوجه شدهاند که میتواند هزاران پپتید باشد که هر کدام برای مسدود کردن یک گونهٔ خاص از باکتریها هدفگذاری شدهاند، ویلت گفت. هدف آنها این است که بفهمند چطور میتوان از این پپتیدها برای محافظت از انسانها در برابر عفونتها، از جمله کووید و اچآیوی، استفاده کرد.
«و همه اینها از موجودی که بسیاری از مردم میخواهند حتی وجود نداشته باشد، میآید»، ویلت گفت.
پس امروز دعا کنید که شکرگزار این باشیم که تمساحها را نجات دادیم، زیرا اکنون احتمالاً ما را نجات خواهند داد — مشروط بر اینکه بتوانیم برای مدتی طولانی آنها را حفظ کنیم.
اما با این پیشنهاد لغو قوانین که باعث احیای تمساحها شده بود، باید بپرسم که اگر دوباره ناپدید شوند، چهچیزی از دست میدهیم و چه موجودات دیگری که دارای قدرتهای فوقالعادهای هستند میتوانند به ما کمک کنند، بهشرطی که به زیستگاهشان بهتر مراقبت کنیم.
بهنظر میرسد که «چرخهٔ حیات» ما بدون تمساحها بهخوبی پیش نخواهد رفت.