
- پس از سفر تکنفره بهدنبال جهان، آندره نوِلِینگ دریافت که هیچجایی شبیه به آسیای جنوب‑شرق نیست.
- پوکت، لوانگ پرابانگ و هوشیمین، شهرهای مورد علاقهاش برای سفرهای تکنفره هستند.
- در سفر اخیر به کوالالامپور، او آن را خستهکننده یافت — که پس از شهر پرجنبوجوشی که پیش از این تجربه میکرد، تعجبآور بود.
اولین سفر من به آسیای جنوب‑شرق در سال ۲۰۱۰ برایم چشمگشا بود. بهعنوان یک جوان آفریقای جنوبی، سفرهای جهانیام تازه آغاز میشد، اما فرهنگهای پویا تایلند و مالزی بر ذهنم تأثیر ماندگاری گذاشتند.
این سفر شور دیدن جهان را در من برانگیخت و پس از ۱۵ سال و ۳۸ کشور، به یک نتیجه ساده رسیدم: هیچجای دیگری همان تنوع جذاب و عجیب آسیای جنوب‑شرق را ندارد. بارها و بارها به این ناحیه از جهان بازگشتم، اغلب بهتنهایی، و سرانجام در سال گذشته، تایلند را خانهام گفتم.
در طی سالهای سفر تکنفره، دریافتم که هر کشوری نکات برجستهاش را دارد، اما برخی مقاصد به عشق مادامالعمر تبدیل میشوند و برخی دیگر جذابیت خود را از دست میدهند. بر اساس تجربیاتم، اینجا سه شهری را به سایر مسافران توصیه میکنم و یکی را که متأسفانه اکنون پیشنهاد میکنم از آنجا عبور کنید.

پوکت، تایلند: مقصد ترجیحی من برای آرامش و هیجان
بانکاک شاید ادعای دارا بودن عنوان پر بازدیدترین شهر جهان را داشته باشد، اما پوکت تجربهای اصیل و کامل از تایلند را ارائه میدهد. این اولین مقصد آسیایی بود که به آن سفر کردم و تأثیر عمیقی بر جای گذاشت که در نهایت من را به این فکر کشاند که آن را خانهام بنامم.
با وجود شهرتش بهعنوان یک آهنربای گردشگری، هرگز از پوکت خسته نشدهام. برای یک مسافر تکنفره، تنوع پوکت آن را ویژه میکند. میتوانید در روستای آرام جنگلی کامالا به آرامش دست یابید، شبزندهداری پرانرژی پاتونگ را تجربه کنید، در خانههای رنگارنگ چینی‑پرتغالی شهر قدیم پوکت سرگردان شوید یا بهسوی جزیره فیفی نزدیک سفر کنید.
در طول سالها، پوکت به پناهگاهی برای من تبدیل شد. در زمانهایی که برای تجدید قوا نیاز داشتم — از جمله در انتهای دورهٔ همهگیری، زمانی که سلامت روانم در وضعیت بحرانی بود — پوکت همواره مقصد تکنفره من بود. در اینجا آرامش و سکون را یافتیم بدون اینکه از فرهنگ، غذا یا سرگرمی تایلندیها کاسته شود.

لووانگ پرابانگ، لائوس: پناهگاه معنوی
لووانگ پرابانگ مدتها در فهرست مقاصد دلخواهم بود و وقتی سرانجام به آن سفر کردم، بیش از تمام انتظاراتم بود. این شهر میراث جهانی یونسکو، جایی که تقاطع رودهای مکونگ و نامخان به هم میرسد، تعادلی کامل بین آرامش روحانی، زیبایی طبیعی و غنای فرهنگی فراهم میکند.
بهعنوان یک مسافر تکنفره، فرصتی بسیار لازم برای دوری از زندگی پرشتاب شهریام پیدا کردم. صحنهٔ کافیشاپهای شهر آن را به مکانی ایدهآل برای نومادهای دیجیتال جهت کار و ارتباط تبدیل میکند. یکی از بهیادماندنیترین لحظاتم، سوار شدن بر قایق آهستهٔ مکونگ بود.
در سفر ۲۰۱۸، پیش از طلوع آفتاب بیدار شدم تا مراسم اهدای نذورات مقدس را تماشا کنم. صدها راهب سُرخپوش در سکوت از خیابانها عبور کردند در حالیکه ساکنان محلی و بازدیدکنندگان غذا اهدا میکردند. این آیین بهنظر میرسد کارمای مثبت برای این زندگی و زندگیهای آینده ایجاد میکند.
نکتهٔ برجستهٔ من، شنا در آبهای فیروزهای آبشار کوآنگ سی بود؛ مجموعهای از حوضهای آبنمایی که در عمق جنگل قرار دارند و یکی از خیرهکنندهترین مکانهای طبیعی است که تا به حال دیدهام.

هوشیمین، ویتنام: انرژی پرجنبوجوش و مزایای غیرمنتظره
ویتنام بهسرعت بهعنوان یک مقصد گردشگری محبوب میشود، حتی برای اولین بار در این سال از تایلند پیشی گرفت و بیشترین جذب بازار گردشگری پردرآمد چینی را به خود اختصاص داد. پایتخت جنوبی آن، هوشیمین، یک کلان‑شهر پرآشفتگی و دلنشین است که فوراً دل من را بهدست آورد.
در شهری به این اندازه پرجنبوجوش، هرگز حس تنهایی نداشتم. در اولین بازدیدم، به تور پیادهروی غذاهای خیابانی پیوستم که شامل غرفههایی بود که من میتوانستم خودم غذاهای خودم را بپزم. حتی یاد گرفتم که بانخهئو — یک کرپ خوشمزه، پر شده با میگو یا گوشت خوک و جوانهها، و سپس با سبزیهای تازه پیچیده میشود — تهیه کنم.
این شهر همچنین مزایای عملی برای مسافران بلندمدت فراهم میکرد. کلینیکهای پزشکی ویتنامی با استاندارد بالا و هزینهای بسیار کمتر از قیمتهای غربی فعالیت میکردند. من خدمات دندانی دریافت کردم، به متخصصان مراجعه کردم و حتی بوتاکس نیز دریافت کردم. همه چیز مقرون به صرفه و با کیفیت بود.

کوالالامپور، مالزی: شهری که جذابیت خود را از دست داد
هنگامی که برای اولین بار به کوالالامپور سفر کردم، بخشی از اولین سفرم به آسیای جنوب‑شرق، با انرژی ترکیبی از سفتی و لوکسی آن عاشق شدم. شهر را بهتنهایی پیادهگردی کردم، خرید کردم و آنقدر مهمانی دادم که تقریباً پروازم را از دست دادم. بنابراین وقتی در سال ۲۰۲۳ بازگشتم، شگفتزده شدم. کوالالامپور که میشناختم گویی پوستهای از پیشین خود باقی مانده بود.
اخیراً مالزی بهسوی محافظهکاری بیشتر قدم برداشته و قوانین مرتبط با کنسرتها و شبزندهداری را مطابق با ارزشهای فرهنگی و دینی سختتر کرده است. برخی نمایشهای بینالمللی لغو شدهاند و بارها با محدودیتهای سختتری در ارائه الکل و ساعات شبانه مواجهاند.
من به آداب محلی احترام میگذارم، اما برای اینکه اینقدر تغییر کرده بود آماده نبودم. پس از پنج سال زندگی در خاورمیانه، در واقع کوالالامپور را محدودتر از دبی یا ابوظبی احساس کردم — امری که هرگز تصور نمیکردم.
کلوبهای همجنسگرایانهای که بهخاطر میآوردم دیگر وجود ندارند. یک بار دراگ باقی مانده بود، اما جو آن ساکت و خنثی بود. در سرافرازی به تنهایی بیرون رفتن باعث شد خستگی و عدم ارتباط حس کنم، گویی در قارهای دیگر هستم.
سپاسگزارم که شهر را در زمان سابق تجربه کردهام، اما امروزه احساس میکنم تنها پژواکی خالی از شکوه گذشتهٔ پرجنبوجوش آن است — شهری که در آینده نزدیک قصد بازدید دوباره از آن را ندارم.
آیا داستانی برای بهاشتراکگذاری درباره زندگی در آسیا دارید؟ لطفاً با سردبیر از طریق akarplus@businessinsider.com تماس بگیرید.